فرهنگستان زبان و ادب
{mouthpiece} [موسیقی] نوعی دهانی به شکل منقار برای سازهای بادیِ تک زبانه و سازهای خانوادۀ ریکوردرها (recorders )
{rostrate, beaked} [زیست شناسی- علوم گیاهی] ویژگی اندامی که دارای زائده ای شبیه به منقار پرنده باشد
{mouthpiece} [موسیقی] نوعی دهانی به شکل منقار برای سازهای بادیِ تک زبانه و سازهای خانوادۀ ریکوردرها (recorders )
{rostrate, beaked} [زیست شناسی- علوم گیاهی] ویژگی اندامی که دارای زائده ای شبیه به منقار پرنده باشد
💡 سخت منقاری عجب دارد دراز همچونی در وی بسی سوراخ باز
💡 که نکرده ست آنقدر جرمی که برد بلبلی به منقاری
💡 جای پرواز ز خود رفته فغانی داریم بال اگر نیست ندامتزده منقاری هست
💡 هرکه را چنگال و منقاری بُوَد درپی صید دلافکاری بُوَد
💡 شبی چندان نیابد چشم تو خواب که منقاری زند یک مرغ در آب
💡 گرفتار گل و آن بلبل زارم که تا بوده نسوده بیادب در سایهُ گلبرگ، منقاری