منخفض

لغت نامه دهخدا

منخفض. [ م ُ خ َ ف ِ ] ( ع ص ) به نشیب افتاده و پست شونده. ( غیاث ) ( آنندراج ) ( از منتهی الارب ). افتاده و به نشیب افتاده. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). فروداشته. فرونشسته. پست شده. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). || کوتاه.پست. قصیر. ( یادداشت مرحوم دهخدا ): هو ثمر نبات منخفض شبیه بمایکون بین الشجر والحشیش. ( ابن البیطار ذیل کلمه عنب الدب ) ( یادداشت مرحوم دهخدا ). || به اصطلاح نحو و صرف، دارای کسره. ( ناظم الاطباء ).
منخفض. [ م ُ خ َ ف َ ] ( ع اِ ) محل انحطاط. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ معین

(مُ خَ فَ ) [ ع. ] (اِ. ) محل انحطاط.
(مُ خَ فِ ) [ ع. ] (اِفا. ) پست شده، به نشیب افتاده.

فرهنگ فارسی

فرود آمده، به نشیب افتاده، پست شده
( اسم ) فرود آینده به نشیب افتاده پست شده.

ویکی واژه

پست شده، به نشیب افتاده.
محل انحطاط.

جمله سازی با منخفض

💡 گنبد عالی بر تو منخفض عالم کامل بر تو مختصر

💡 نماید منخفض آنرا که باید دهد هم ارتفاع آنرا که شاید

💡 ور نه «بی » در مواضع دیگر منخفض بود و نافراخته سر

ددی یعنی چه؟
ددی یعنی چه؟
پاداش یعنی چه؟
پاداش یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز