مشروع
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
فرهنگ فارسی
( اسم ) آنچه موافق شرع باشد چیزی که طبق شرع جایز باشد.
فرهنگستان زبان و ادب
ویکی واژه
جایز، روا، سازگار یا مطابق با شرع، شرعی.
جمله سازی با مشروع
پس ظاهر شد که سعى در مال دنیا غفلت و حسرت و ندامت است و با این همه آزارها و صدمات، بمصداق آیهى: فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَیْراً یَرَهُ وَ مَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا یَرَهُ، در آخرت هم حساب باشد و آنچه را وارث بخلاف شرع و طرق نامشروع جمع نموده او را جواب باید گفت و عقاب و عذاب باید کشید.
به صومت جمله اعضا را ز نامشروع شد مانع ولیکن صوم دل آمد ز منع یاد رحمانش
تو عمل نامشروع نمودهیى و از باب خیانت برآمدهیى و مباشرت با غیر پدرم هیچ کردهیى؟.
در سال ۱۸۳۷ بدهیهای پوشکین بسیار افزایش پیدا کرد. از طرف دیگر شایع شده بود که همسرش رابطه نامشروع با یکی از افسران فرانسوی به نام جرج دانتس دارد.
قوله تعالی: ثُمَّ جَعَلْناکَ عَلی شَرِیعَةٍ ای بعد اختلاف اهل الکتاب جعلناک یا محمد علی طریقة و منهج مِنَ الْأَمْرِ ای من الدین و قیل علی ملّة مشروعة من امرنا الذی امرناه من قبلک من رسلنا و قیل من الامر الذی انت بصدده.
تو دانی اینکه بزرگان این دیار از شعر چنان رمند که زاهد ز فعل نامشروع