مشروب

لغت نامه دهخدا

مشروب. [ م َ ] ( ع ص، اِ ) آشامیده شده. هر چیز آشامیده شده. و هر چیز آشامیدنی و قابل شرب. ( ناظم الاطباء ). نوشابه. ( فرهنگستان ).
- مشروب و مأکول؛ آب و غذا.
|| آبخورده و آب داده شده. ( ناظم الاطباء ).
- مشروب شدن؛ آب خوردن، و آب داده شدن. ( ناظم الاطباء ).
- مشروب کردن؛ آبدادن.( ناظم الاطباء ).
|| در تداول کنایه از شراب و عرق و دیگر نوشابه های الکلی است. ( از یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).
- مشروب فروش؛ آن که عرق، شراب و آبجو فروشد. و رجوع به مشروبات شود.

فرهنگ معین

(مَ ) [ ع. ] (اِمف. ) آشامیدنی، هرچیز قابل آشامیدن.

فرهنگ عمید

۱. هر نوع نوشیدنی الکل دار که باعث مستی شود.
۲. (صفت ) سیراب.
۳. (اسم، صفت ) آشامیدنی.

فرهنگ فارسی

آشامیده شده، آب وهرمایع دیگرکه آشامیده شود، آشامیدنی، نوشابه
۱ - ( اسم ) آشامیده شده نوشیده ۲ - ( صفت ) قابل شرب آشامیدنی: آب مشروب محل از دو قنات تامین میشود. ۳ - ( اسم ) آنچه که بنوشند نوشابه.

ویکی واژه

liquore
آشامیدنی، هرچیز قابل آشامیدن.

جمله سازی با مشروب

کسی را کاختیاری هست و محبوبی و مشروبی مراد از بخت و حظ از عمر و مقصود از جهان دارد
رسماً به عنوان: "حکم منع (اجرای حد) ۱۹۷۹" جرم تولید، واردات، فروش، داشتن، داشتن یا مصرف مشروبات الکلی را توصیف می‌کند.
ونگ (جکی چان) ونگ به دلیل مصرف بیش از حد مشروب، به مشکل برمی‌خورد …
با وجود خواص روانگردان، اعتیادآور و سرطان زا الکل، در اکثر کشورها به راحتی در دسترس و قانونی برای فروش است. قوانینی وجود دارد که فروش، صادرات/واردات، مالیات، تولید، مصرف و در اختیار داشتن مشروبات الکلی را تنظیم می کند. رایج ترین مقررات ممنوعیت برای خردسالان است.
چشم‌هاتان روشن ای مشروب‌خوارانِ قدیم هم به ضد یکدگر هنگامه و غوغا کنید
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
چیپ
چیپ
کیری
کیری
گاییدن
گاییدن
فال امروز
فال امروز