مشافهه

مشافهه

مشافهه به معنای گفتگو کردن یا سخن گفتن رو در رو است و به نوعی از ارتباطات انسانی اشاره دارد که در آن افراد به صورت مستقیم و حضوری با یکدیگر تعامل می‌کنند. این نوع گفتگو شامل تبادل نظر، احساسات و اطلاعات است و می‌تواند در قالب مکالمات دوستانه، بحث‌های علمی یا مذاکرات رسمی صورت گیرد.

مشافهه به افراد این امکان را می‌دهد که از زبان بدن، لحن صدا و سایر نشانه‌های غیرکلامی بهره‌برداری کنند، که به درک بهتر و عمیق‌تر از پیام‌ها کمک می‌کند. همچنین، این نوع ارتباط می‌تواند به تقویت روابط اجتماعی و ایجاد احساس نزدیکی بین افراد منجر شود.

در دنیای دیجیتال امروز، با وجود افزایش ارتباطات آنلاین، داشتن مکالمات رو در رو هنوز هم به عنوان یکی از مهم‌ترین و مؤثرترین روش‌های ارتباطی شناخته می‌شود.

لغت نامه دهخدا

( مشافهةً ) مشافهةً. [ م ُف َ هََ تَن ْ ] ( ع ق ) سخن رویاروئی. ( از ناظم الاطباء ): و وقوع تطلیقات منکوحات مواجهةً و مشافهةً بر زبان راندند. ( تاریخ غازانی چ کارل یان ص 54 ). و مستدعیات خود را بدون واسطه مشافهةً عرض و پادشاهان سابق هر گونه خدمتی و رجوعی به ضرابخانه می داشته اند. ( تذکرة الملوک ص 21 ). قاعده آن است که هر کس مشافهةً از پادشاه شنیده باشد. ( تذکرة الملوک ص 30 ).
مشافهه. [ م ُ ف َ / ف ِ هََ / هَِ ] ( از ع، اِمص ) مشافهت. گفتگوی. سخن گفتن رویاروی: دیگر روز به مشافهه در این معنی سخن گفتند. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 397 ). و برفت و راست نیامد تا امیر او را بخواند و به مشافهه دلگرم کرد چنین حالها می بود و فترات می افتاد. ( تاریخ بیهقی ص 614 ). چنانکه تمامی احوال ازروز ولادت تا این ساعت که عز مشافهه ما یافته است در آن بیاید. ( کلیله و دمنه ). میعاد کرد که فردا به خدمت برسد و به مشافهه عذر تقصیر بخواهد و به قضای حق خدمت قیام نماید. ( ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 158 ). و رجوع به مدخل قبل شود. || ( اِ ) درشاهدهای ذیل به معنی نکاتی است درباره امری که شفاهی بیان شده، سپس منشی یا منشیان دیوان آن را به تحریر درآورده برای شخص مورد نظر ارسال می داشتند، چنانکه مسعود به ابوالقاسم حصیری: یا اخی... می اندیشم که باشد از تو حدیث برادر پرسند اینک جواب آنچه تو را باید در این مشافهه فرمودیم نبشتن تا تو بدانی که سخن بر چه نمط باید گفت... امروز کار ملک به واجبی قرار بر ما گرفته است و برادر به دست ما اندر وحال وی به روزگار حیات پدر ما این بوده است که در این مشافهه باز نموده آمده است. و چون بر این مشافهه واقف گردد به حکم خرد تمام... دانیم که ما را معذور دارد... اگر حاجت نیاید به عرضه کردن این مشافهه که حدیث برادر ما و عقد در آن است و نگاه با وی نکنند یله باید کرد این مشافهه را و پس اگر اندر این باب سخنی رود اینک جوابهای جزم است در این مشافهه... ( تاریخ بیهقی چ ادیب صص 213-217 ). و استادم نامه و دو مشافهه نبشت در این باب. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 194 ).

فرهنگ معین

(مُ فَ هَ ) [ ع.مشافهة ] (مص ل. ) رو در روی سخن گفتن.

جملاتی از کلمه مشافهه

نه جای گفت و شنیدست حضرت خواجه تو خود مشافهه بی زحمت بنان برسان
خوش آن زمان که مرا گوید ای فلان چونی کند مشافهه به من حدیث گوید باز

آن که چون به صحبت کسی بد مبتلا شود، مجاملت و مدارا می کند تا برهد و با وی درشتی نکند مشافهه. ابن عباس می گوید در معنی این آیت که«ویدروون برالحسنه السیئه» که فحش را به سلام و مدارا مقابله کنید. و عایشه می گوید، «مردی دستوری خواست تا به نزدیک رسول (ص) درآید. گفت، «دستوری دهید که بد مردی است در میان قوم خویش» چون درآمد چندان مراعات و مردمی کرد مر ورا که پنداشتم که او را نزدیک وی منزلتی بزرگ است. 

«اگر حاجت نیاید بعرض کردن این مشافهه که حدیث برادر ما و عقد در آن است، و نگاه با وی نکنند، یله‌ باید کرد این مشافهه را. و پس اگر اندرین باب سخنی رود، اینک جوابهای جزم است درین مشافهه، عرض کنی‌ تا مقرّر گردد، و آنچه ترا باید گفت- که شاهد همه حالها بوده‌ای و هیچ چیز بر تو پوشیده نیست- بگویی، تا درین باب البتّه هیچ سخن گفته نیاید، ان شاء اللّه عزّوجلّ.»
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم