مروت

اسم پسرانه مروت نامی با ریشه عربی است که معانی مثبت و ارزنده‌ای دارد و به جوانمردی، بزرگ‌منشی و عادات پسندیده اشاره دارد. انتخاب این نام نمایانگر توجه به ارزش‌های اخلاقی و انسانی در زندگی است.

معانی اسم

جوانمردی و مردانگی: مروت به معنای جوانمردی و مردانگی است. این معنا به ویژگی‌های اخلاقی و رفتاری اشاره دارد که نشان‌دهنده شجاعت، صداقت و رفتارهای نیکو در فرد است. داشتن چنین نامی می‌تواند به فرد احساس مسئولیت و تعهد به ارزش‌های انسانی بدهد.

داشتن بزرگ‌منشی و بلند همتی: این ویژگی‌ها نشان‌دهنده روحیه بلندپروازی و احترام به خود و دیگران است. فردی که مروت دارد، به دنبال هدف‌های بزرگ و ارزشمند در زندگی است و در راستای رسیدن به آن‌ها تلاش می‌کند.

عادات پسندیده و پرهیز از عادات مکروه: این معنا نشان‌دهنده رفتارهای اخلاقی و نیکو است که فرد را از انجام کارهای ناپسند و زشت دور می‌کند. این ویژگی می‌تواند به فرد کمک کند تا در جامعه به عنوان شخصی محترم و مورد احترام شناخته شود.

تأثیر بر شخصیت

انتخاب نام مروت می‌تواند تأثیر مثبتی بر شخصیت فرد داشته باشد. این نام به فرد یادآوری می‌کند که باید به جوانمردی، بزرگ‌منشی و رفتارهای پسندیده اهمیت دهد و در زندگی خود به دنبال رشد و بهبود باشد. این احساس می‌تواند به فرد کمک کند تا با اعتماد به نفس و احترام به خود در جامعه حاضر شود.

لغت نامه دهخدا

مرؤت. [ م ُ ءَ ] ( ع اِمص ) مروءة. مروت. رجوع به مروءة و مروّت شود.
مروت. [ م َ ] ( ع ص ) زمین پیوسته نم که علف نرویاند. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). مَرت. و رجوع به مرت شود.
مروت. [ م ُ ] ( ع اِ ) ج ِ مَرت. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). رجوع به مرت شود.
مروت. [ م ُ رُوْ وَ ] ( ع اِمص ) مروة. مروءة. مرؤت. مردمی و مردی، و این مأخوذ است از مرء که به معنی مرد باشد. ( غیاث ). آن بود که نفس را رغبتی صادق بود به تجلی بر نیت افادت و بذل مالابد یا زیاده بر آن. ( اخلاق ناصری ص 79 ). عبارت است از آنکه نفس را ارادتی صادق بود بر تجلی به نیت استفادت و بذل مالابد یا زیاده بر آن. ( نفائس الفنون - حکمت مدنی ). مروت تغافل است از زلتهای دیگران. ( عمروبن عثمان صوفی ). مردی. مردانگی. جوانمردی.بزرگواری. انصاف. عیاری. رجولیت. فتوت:
مروت نپاید اگر چیز نیست
همان جاه نزد کسش نیز نیست.فردوسی.ور از مروت گویند از مروت او
همه مروت آل برامکه ست ابتر.فرخی.دانش و آزادگی و دین و مروت
این همه را خادم درم نتوان کرد.عنصری.هم عدت و هم نعمت و هم مروت داشت. ( تاریخ بیهقی ص 363 ). و از مروت نسزد که ما را اندرین رد کرده آید. ( تاریخ بیهقی ص 212 ). از این تمامتر همت و مروت نباشد. ( تاریخ بیهقی ). در شارستان بلخ سرائی دیدم [ ابوالفضل ] چون بهشت آراسته و تجملی عظیم که مروتش و همتش تمام بود. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 142 ).
ز خوی نیک خرددر ره مروت و فضل
مر اسب تن را زین و لگام باید کرد.ناصرخسرو ( دیوان چ تقوی ص 107 ).گر هیچ آدمی رابد خواهم
از مردی و مروت بیزارم.مسعودسعد.کردم از همت و مروت او
شکرهایی چنان که من دانم.مسعودسعد.حکم مروت...آن است که...وجهی اندیشد. ( کلیله و دمنه ). شیر...گفت این اشارت...با مروت مناسبت ندارد. ( کلیله و دمنه ). می بینم که کارهای زمانه روی به ادبار دارد... و افعالی ستوده و اقوال پسندیده مدروس گشته... و کرم و مروت متواری. ( کلیله و دمنه ). از روی مروت و حمیت واجب آید آن قصد دفع کردن. ( سندبادنامه ص 324 ). صیت سخا و مروت واحسان و فتوت او در افواه افتاد. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 363 ). در مروت و علو همت نقصانی نیامد. ( ترجمه ٔتاریخ یمینی ص 214 ).

فرهنگ معین

(مُ رُ وَّ ) [ ع. ] (مص نسب. ) جوانمردی، مردانگی.

فرهنگ عمید

۱. جوانمردی، مردمی، مردانگی.
۲. نرم دلی.

فرهنگ فارسی

جوانمردی، مردمی، مردانگی، نرم دلی
( اسم ) مردی مردانگی: سبکتگین بمبارزی و مروت و سخاوت و خوش خویی و خداترسی...از عمه مقدم تر است. یا خداوند مروت. صاحب مردانگی: خداوندان مروت را باید که وکیلی فرا دارند...
زمین پیوسته نم که علف نرویاند

فرهنگ اسم ها

اسم: مروت (پسر) (عربی) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: morovvat) (فارسی: مروت) (انگلیسی: morovvat)
معنی: جوانمردی، مردانگی، ( در فقه ) ملازمت عادات پسندیده و پرهیز از عادات مکروه و داشتن بزرگ منشی و بلند همتی

دانشنامه عمومی

مروت ( به انگلیسی: Marot ) یک شهر در پاکستان است که در بهاولنگر، پاکستان واقع شده است. مروت ۲۸۰٬۰۰۰ نفر جمعیت دارد.

دانشنامه اسلامی

[ویکی اهل البیت] یکی از واژه هایی که همیشه در مورد انسان های خودساخته و آزاده بکار برده می شود همین صفت «مروّت» است. این کلمه ـ که از ریشه «مرء» گرفته شده است که به معنای «مرد» است ـ معادل مردی و مردانگی است و مراد از آن، شخصیت انسانی و انسانیت است. در حقیقت، مروت صفتی است نفسانی که انسان را به کسب اخلاق پسندیده و ترک اخلاق فاسد و پست، وادار می کند.
معادلهایی که برای این واژه نقل شده است، بسیار است. از آن جمله جوانمردی، بزرگواری، انصاف، عیّاری، رجولیت و فتوت است.
در عدالت، علاوه بر ترک گناهان کبیره و اصرار نکردن بر گناهان صغیره، انجام ندادن کار خلافِ مروّت هم شرط است؛ یعنی: متخلق شدن به اخلاق افراد زمان و مکان خود؛ یعنی فرد فعلی را که در نزد عامه مردم مستهجن است، مرتکب نشود. البته سنت های حسنه از این امر، استثنا شده اند؛ اگرچه مردم آن را مستهجن بشمارند و عامه مردم آن را ترک کنند. مانند سرمه کشیدن، حنک بستن و حناکردن، و... مادامی که رجحان شرعی دارند.
در فرهنگ دینی، مروت به نوعی بذل و بخشش، نیکی به دیگران، گشاده رویی، عفاف و خویشتنداری، پرهیز از آزار دیگران و دوری از دنائت و پستی تفسیر شده است.
امام صادق علیه السلام فرمودند: «آیا گمان کردید که فتوت به فسق و فجور تحقق می یابد؟! خیر، فتوت و مروّت عبارت است از این که سفره طعامت برای واردین، گسترده و عطایت به حد وفور در اختیار مستمندان بوده و با چهره شکفته با اشخاص مواجه شوی و آزارت به دیگران نرسد».
و نیز فرمودند: «مروّت، عبارت است از حفظ دین، عزت نفس، نرمش و احسان، پرداخت حقوق و اظهار دوستی نسبت به مردم».
از امام حسن علیه السلام سؤال شد که: مروت چیست؟ آن حضرت فرمود: «عفاف در دین و حُسن تدبیر در معیشت و صبر بر حوادث تلخ زندگی».

ویکی واژه

جوانمردی، مردانگی.

جملاتی از کلمه مروت

خضر آب زندگی به سکندر نمی دهد در طبع روزگار مروت نمانده است
می‌توانم دل ز نیش خنجرش گیرم به زور در میان جان است با آن من مروت می‌کنم
داریوش سوم، پیش از آن که به سلطنت برسد، ساتراپی ارمینه را اداره می‌کرد. داریوش در دوران حکومتش بر این ناحیه با مردم ارمینه در کمال عدل و مروت رفتار کرده بود، به همین دلیل ارمنی‌ها نیز او را بسیار دوست می‌داشتند و از این‌که به مقام پادشاهی دست یافته بود احساس رضایت می‌کردند. اسکندر مقدونی که اهدافی بزرگ در سر می‌پروراند و به قصد جهان‌گشایی به طرف شرق و سرزمین ایران در حال پیشروی بود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال قهوه فال قهوه فال لنورماند فال لنورماند فال درخت فال درخت فال اعداد فال اعداد