مختتم. [ م ُ ت َ ت ِ ] ( ع ص ) به پایان برنده. نقیض مفتتح. ( آنندراج ) ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). پایان برنده و به انجام رساننده. ( ناظم الاطباء ).
مختتم. [ م ُ ت َ ت َ ] ( ع ص ) بپایان برده شده. || ( اِ ) پایان. خاتمه. انجام: و ترتیب این کتاب بر صد باب و چهار قسم نهاده آمد و مختتم ابواب را به مدح سلطان وزرای جهان موشح گردانیده شد. ( جوامع الحکایات چ معین ج 1 ص 27 ).
(مُ تَ تَ ) [ ع. ] ۱ - (اِمف. ) به پایان برده. ۲ - (اِ. ) پایان. مق مقدمه.
به پایان برنده، به انجام رساننده.
به پایان برده.
پایان. مق مقدمه.
💡 عرفی شکایت تو نهایت پذیر نیست این قصه را بیا، بدعا ساز مختتم
💡 حدیث حاتم ارداری بیا ای دادگر بالله حدیث جرم ها و نعمت تو مختتم باشد
💡 حاصل شش روز کون چون تویی از هفت چرخ بر تو سزد تا ابد ملک جهان مختتم
💡 اسرار الحکم فیالمفتتح والمختتم اثر ملا هادی سبزواری است که به سفارش ناصرالدینشاه قاجار تألیف شد. شاه در سفرش به خراسان از سبزواری خواست کتابی دربارهٔ مبدأ و معاد انسان و اسرار توحید بنویسد. کتاب در سال ۱۲۸۶ هجری قمری نوشته شد.
💡 و بر مقدمه، اظهار انچاندرین (موضوع) مفید است از مضمرات العلوم و مکنوناتالحکم نخست سخن برو واجبتر دیدم گفتن، و آن علم دین حق است که مجموع آن شناخت خداست سبحانه و تعالی بوحدانیت محض و اثبات توحید مطلق دور از تشبیه و پاک از تعطیل، که مختتم بشرف محل و عبودیت در مقام محمود و خلق عظیم رسول مصطفی محمدست صلیالله علیه و اله، و تشریف دین او علی ا لدین کله.