محمود

نام محمود به معنای کسی است که مورد ستایش قرار می‌گیرد و ارتباط مستقیمی با مفهوم حمد و ستایش دارد. این نام به طور خاص در متون مذهبی به عنوان یکی از نام‌های خداوند مطرح شده است. در واقع، محمود به شخصی اطلاق می‌شود که مورد ستایش قرار می‌گیرد و ویژگی‌های مثبتی دارد که او را در نظر دیگران شایسته تحسین می‌کند.

استفاده در تاریخ

این نام در تاریخ اسلام به عنوان نام چندین شخصیت مهم به کار رفته است. یکی از معروف‌ترین شخصیت‌ها که این نام را دارد، محمود غزنوی است که در قرن یازدهم میلادی حکومت کرد و به دلیل فتوحات و خدمات فرهنگی‌اش معروف است.

محبوبیت

افراد با نام محمود به عنوان افرادی با شخصیت مثبت، خوش‌اخلاق و دارای روحیه‌ای مهربان و متعهد شناخته می‌شوند. آن‌ها به دنبال جلب رضایت دیگران و خدمت به جامعه هستند. این نام در کشورهای اسلامی و به ویژه در ایران، افغانستان، و کشورهای عربی بسیار محبوب است و در میان مسلمانان به عنوان نامی محترم و با معنا شناخته می‌شود.

فرهنگ معین

(مَ ) [ ع. ] (اِمف. ) ستوده، ستایش کرده شده.

فرهنگ عمید

۱. از نام های خداوند.
۲. (صفت ) [قدیمی] ستوده، ستایش کرده شده.

فرهنگ فارسی

نورالدین محمود زنگی از اتابکان شام بود که در ۵۴۱ ه. مطابق ۱۱۴۶ م. حکومت داشت.
۱ - ( اسم ) ستایش کرده ستوده مقابل نا محمود:... امیری بود ممدوح شعرا و محمود فضلا... ۲ - نیکو سیرت. ۳ - ( اسم ) نامی است از نامهای مردان.
نظام الدین قاری

فرهنگ اسم ها

اسم: محمود (پسر) (عربی) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: mahmud) (فارسی: محمود) (انگلیسی: mahmud)
معنی: ستوده، از نام ها و صفات پروردگار، ( در قدیم ) آن که یا آنچه ستایش شده است، ستوده شده و مورد پسند، نیک، خوش، از نام ها و صفات خداوند، ( اَعلام ) ) نام دو تن از شاهان عثمانی، محمود اول: شاه [، قمری]، در زمان او ایرانیان به فرماندهی نادرشاه سرزمین های اشغالی را از عثمانی باز پس گرفتند، محمود دوم: شاه [، قمری] در زمان او یونان و مصر استقلال یافت و از حکومت عثمانی جدا شد، ) محمود محمود: [، شمسی] نویسنده، مورخ و پژوهشگر ایرانی از مردم تبریز، مؤلف تاریخ روابط ایران و انگلیس در قرن نوزدهم، مترجم شهریار ماکیاولی و جنگ نفت، ) محمود ابن محمّد سلجوقی: شاه سلجوقی عراق [، ملقب به مغیث الدین، که با سلطان سنجر جنگید و شکست خورد، ) محمود ابن عثمان: [زنده در هجری] از جانشینان شیخ مرشد ابو اسحاق کازرونی و مؤلف کتابی درباره ی او به نام فردوس المرشدیه، ) محمود ابن ملکشاه سلجوقی: شاه سلجوقی [، ملقب به ناصرالدین که در سالگی از سوی مادرش ترکان خاتون در اصفهان به تخت نشست، ولی از همان آغاز با مخالفت هواداران برادرش برکیارق مواجه شد و با مرگ ترکان خاتون، عملاً سلطنتش برچیده شد و به زودی از مرض آبله درگذشت، ) محمود افغان ( = شاه محمود ): شاه ایران [، سرکرده ی سپاهی از افغانان، که به ایران تاختند و اصفهان را محاصره کردند، شاه سلطان حسین به نزد او رفت و با اهدای تاج سلطنت، او را به شاهی شناخت، محمود دو سال بعد به دست پسرعمویش اشرف کشته شد، ) محمود شاه اینجو: [قرن و هجری] امیر فارس و بنیانگذار سلسله ی اینجو، ملقب به شرف الدین، که به فرمان آرپاخان مغول کشته شد، ) محمود غزنوی: مقتدرترین و معروفترین شاه غزنوی [، ملقب به سیف الدوله و یمین الدوله، که سلسله های سامانی و ایلک خانی را برانداخت، امیرصفاری را خراجگزار ساخت و بر قلمروی از پنجاب تا ری و اصفهان و سمرقند دست یافت، ) محمود یلواج: [قرن هجری] وزیر چنگیزخان مغول و سفیر او در دربار سلطان محمّد خوارزمشاه، پس از مرگ چنگیزخان، از طرف اگتای، حاکم ختا شد، ( در اعلام ) سیف الدوله محمود، یکی از پادشاهان غزنوی، مورد پسند، از نامهای پیامبر ( ص )، نام یکی از پادشاهان غزنوی

جملاتی از کلمه محمود

هرکه دارد عدل او محمود شد در دوعالم مقصد و مقصود شد
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم