لغت نامه دهخدا
( مجلبة ) مجلبة. [ م َ ل َ ب َ ] ( ع ص ) سبب کشیدن و برابر آوردن چیزی. ج، مَجالِب. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). آنچه می کشد و سبب کشیدن می گردد و چیزی می آورد و گویند: حسن الخلق مجلبة للمودة؛ یعنی نیکویی خوی دوستی را می کشدو می آورد. ( ناظم الاطباء ). سبب کشیدن و برآوردن چیزی. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) ( از اقرب الموارد ).
مجلبة. [ م ُ ج َل ْ ل ِ ب َ ] ( ع ص ) امراءة مجلبة؛ زن بسیارفریاد بیهده گوی بدخوی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).