مجلبه

لغت نامه دهخدا

( مجلبة ) مجلبة. [ م َ ل َ ب َ ] ( ع ص ) سبب کشیدن و برابر آوردن چیزی. ج، مَجالِب. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). آنچه می کشد و سبب کشیدن می گردد و چیزی می آورد و گویند: حسن الخلق مجلبة للمودة؛ یعنی نیکویی خوی دوستی را می کشدو می آورد. ( ناظم الاطباء ). سبب کشیدن و برآوردن چیزی. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) ( از اقرب الموارد ).
مجلبة. [ م ُ ج َل ْ ل ِ ب َ ] ( ع ص ) امراءة مجلبة؛ زن بسیارفریاد بیهده گوی بدخوی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ معین

(مَ لَ بَ یا بِ ) [ ع. مجلبة ] ۱ - (مص م. ) به سوی خود کشیدن، جلب کردن. ۲ - (اِ. ) وسیلة جلب.

فرهنگ عمید

آنچه سبب کشیدن و جلب کردن شود، وسیلۀ جلب.

ویکی واژه

مجلبة
به سوی خود کشیدن، جلب کردن.
وسیلة جلب.

جمله سازی با مجلبه

💡 امّا این رفتن بر من سخت آسان مینماید که چون شما فرزندان شایسته و بایسته و هنرنمای و فرهنگی و دانش‌پژوه و مقبل نهاد یادگار میگذارم. اکنون از شما میخواهم که وصایای من در قضایای امور دنیا نگاه دارید و معلوم کنید که بهترین گلی که در بوستانِ اخلاق بشکفد و بنسیم آن مشامِ عقل معطّر گردد، سپاس داری و شکر گزاریست و شکر مجلبهٔ مزیدِ نعمت و افزونی مواهب ایزدست، تَعَالی شَانُهُ و این صفت را از خود حکایت میکند آنجا که در جزایِ عمل بندگان می‌فرماید: إِن تُقرِضُوا اللهَ قَرضاً حَسنا یُضاعِفهُ لَکُم وَ یَغفِر لَکُم وَ اللهُ شَکُورٌ حَلِیمٌ.