لگام در زبان فارسی به معنای وسیلهای است که بر گردن حیوانات بارکش و سواری قرار میگیرد تا بتوان آنها را کنترل و هدایت کرد. این واژه همچنین به معانی دیگری چون دهنه، لجام، دهانه اسب و لغام نیز اشاره دارد. این کلمه جزئی از تجهیزات لازم برای هدایت اسب به شمار میرود. علاوه بر این، این کلمه میتواند به موارد دیگری همچون: چین کوچکی در آناتومی بدن، در آلت مردانه، کودک و سرزنش اشاره کند.

لگام
لغت نامه دهخدا
لگام. [ ل ُ / ل ِ ] ( اِ ) لجام ( به کسر اول معرب لگام است ). دهنه. دهانه لغام. عنان. جوالیقی گوید: اللجام، معروف و ذکر قوم انه عربی و قال آخرون بل هو معرّب و یقال انه بالفارسیة لغام. ( المعرّب ص 300 ). صاحب قاموس کتاب مقدس آرد: معروف و صورت آنهادر ابنیه قدیمه مصر منقوش است و با لگامهای حالیه چندان تفاوت ندارد. ( قاموس کتاب مقدس )
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
فرهنگ فارسی
( اسم ) دهنه دهانه افسار: گوید: من یک پیمانه کیک خواهم نیمی نر نیمی ماده جمله با زین و لگام و جل و ستام چه جواب دهی ? یا لگام از سر گرفتن. ۱- افسار را از سر خود انداختن ( ستور ) ۲- چموش بودن توسن بودن ( ستور ) یا لگام از سر گرفته. ۱- ستوری که افسار را از سر خود انداخته ۲- چموش توسن ( ستور ).
دانشنامه عمومی
ویکی واژه
جملاتی از کلمه لگام
اسماعیل میرزا درشت استخوان، قوی هیکل، نیرومند و سر زنده بود و از مواجهه با خطر نمیهراسید. او به فراگیری فنون جنگ علاقه داشت و از سواری گرفتن از اسبهای وحشی که لگام و زین نداشتند، لذت خاصی میبرد. وی هنگام جوانی در تیراندازی و به کار بردن سلاحهای جنگی ماهر گردید.
پر کردن با آمالگام دوام بالاتری دارد. اما بسیاری از مردم از ظاهر آن خوششان نمیآید، میزان جیوه موجود در ماده آمالگام حدود ۵۰ درصد است، اما مقدار آزاد شده آنقدر کم است که هیچ ضرری برای سلامتی ندارد.
الگامیتاس ۲۰٫۴۲ کیلومترمربع مساحت و ۱٬۳۶۳ نفر جمعیت دارد و ۴۴۷ متر بالاتر از سطح دریا واقع شدهاست.