لودگی
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
فرهنگ فارسی
ویکی واژه
جمله سازی با لودگی
گر آلوده گردم من اندیشه نیست جز آلودگی خاک را پیشه نیست
دعوی پرهیزگاری نیست جز آلودگی وقت جامی خوش کزین آلودگی پرهیز کرد
آلودگی صحبت ما ننگت بود چون شعله ز ما کشیده دامان رفتی
گهر جُست نتوان به آسودگی بوَد نقره محتاج پالودگی
حبذا آن دو ناظر و منظور هر دو ز آلودگی شهوت دور
از این آلودگی تا چند گویم منم پیوند کل پیوند جویم