لوح ناخوانده. [ ل َ / لُو خوا / خا دَ / دِ ] ( ن مف مرکب ) که لوح نخوانده باشد. که مبادی نخستین خواندن نداند. در فرهنگ سکندرنامه مراد از لوح ناخوانده، شعرای خام است. ( آنندراج ). || کنایه از علم لدنی باشد و آن مخصوص پیغمبران و امامان است. ( برهان ). در بعض شروح، مراد از کتب غیرمروج و در بعض شروح کنایه از لوح محفوظ است. ( غیاث ).
فرهنگ معین
( ~ خا دِ ) [ ع - فا. ] (اِمف. ) درس نخوانده.
فرهنگ فارسی
( اسم ) درس نخوانده.
ویکی واژه
درس نخوانده.
جمله سازی با لوح ناخوانده
گه از لوح ناخوانده عبرت پذیر گه از صحف پیشینگان درس گیر