فر به معنای عظمت و شکوه است. این واژه به زیبایی بیانگر مفهوم والایی از شأن و مقام انسانی میباشد. در واقع، فر به نوعی نماد رفعت و اعتبار است که نه تنها در جنبههای ظاهری بلکه در باطن نیز میتواند نمایانگر شخصیت فرد باشد. این کلمه در فرهنگ فارسی، بار معنایی عمیقی دارد و نشاندهندهی جایگاهی است که هر فرد میتواند با تلاش و کوشش به آن دست یابد. فر به ما یادآوری میکند که برای رسیدن به شکوه و عظمت، باید از تواناییهای خود بهرهبرداری کنیم و در مسیر رشد و تعالی قدم برداریم.
فرّ
لغت نامه دهخدا
فر. [ ف َ / ف َرر ] ( اِ ) شأن و شوکت و رفعت و شکوه. ( برهان )
فرهنگ معین
(فَ رّ ) [ ع. ] ۱ - (مص ل. ) گریختن. ۲ - (اِ مص. ) گریز.
(فَ رْ یا رّ ) [ په. ] (اِ. ) ۱ - فروغی ایزدی که بر دل هر کس بتابد اورا بر دیگران برتری می دهد. ۲ - شکوه، جلال. ۳ - زیبایی، برازندگی.
(فِ ) [ فر. ] (اِ. ) ۱ - نوعی کوره یا اجاق در بسته برای پخت و پز. ۲ - نوعی ابزار فلزی گرم شونده برای چین و شکن دادن به موی سر. ۳ - ابزار مشابهی که در گل سازی برای شکل دادن به گل ها به کار می رود، اتوی گل سازی.
فرهنگ عمید
۱. چین وشکن مو.
۲. (صفت ) دارای چین وشکن، مجعد: موهایش فر بود.
۱. فرار کردن، گریختن.
۲. گریز.
= فَرّه
فرهنگ فارسی
( اسم ) آواز گرفتن اخلاط بینی.
چین و شکن موی را گویند
فرهنگ اسم ها
معنی: شأن و شوکت و رفعت و شکوه
فرهنگستان زبان و ادب
دانشنامه عمومی
این روستا در دهستان پل دوآب قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۱۰۴۲ نفر ( ۲۹۶ خانوار ) بوده است.
ویکی واژه
جملاتی از کلمه فرّ
بخسرو شاه گفت آزاده فرّخ که فارغ باد شاه از کار گلرخ
ابا خویشتن بر یکی پرّ من خجسته بود سایهٔ فرّ من