فرونوشتن به عنوان یک اصطلاح مرکب، در معنای اولیه خود به عمل نوشتن اشاره دارد. این مفهوم، که در یادداشتهای مولف به آن ارجاع داده شده است، بیانگر فرایند ثبت و ضبط اندیشهها، اطلاعات و مفاهیم بر روی کاغذ یا هر بستری دیگر است. این واژه، در بطن خود، هنر و مهارت انتقال افکار از ذهن به عالم خارج را در بر میگیرد و به همین دلیل، ارجاع به واژه بنیادیتر نوشتن در این تعریف، کاملاً منطقی و بجاست.
فرونوشتن کاربردی متفاوت مییابد و به مفهوم فرونوردیدن نزدیک میشود. این تعبیر، که آن نیز در یادداشتهای مولف مستند شده است، به معنای حمل کردن، منتقل کردن یا در نوردیدن چیزی است. این معنا، گویی بر جنبه پویای انتقال و جابجایی تأکید دارد؛ شاید به این معنا که نوشتن خود نوعی نوردیدن یا پیش بردنِ مفاهیم است، یا اینکه این واژه در ابتدا به صورت فیزیکی برای حمل و نقل متون نیز به کار میرفته است.
با توجه به این دوگانگی معنایی، میتوان گفت فرونوشتن واژهای چندوجهی است که هم بر جنبه ایستا و هم بر جنبه پویا و انتقالیِ عمل نوشتن دلالت دارد. از یک سو، تجلیِ اندیشه و ثبت آن است و از سوی دیگر، قابلیتِ حمل و انتقالِ این اندیشهها را بازتاب میدهد. این تفاوتها، که ریشه در ظرافتهای زبان فارسی و یادداشتهای مولف دارند، اهمیتِ دقت در کاربرد واژگان و درکِ لایههای معناییِ آنها را برجسته میسازند.