فراوانی

فراوانی

در بوم‌شناسی، فراوانی محلی به معنای نمایش نسبی یک گونه در یک اکوسیستم خاص است و معمولاً با شمارش تعداد افراد موجود در هر نمونه اندازه‌گیری می‌شود. نسبت آن یک گونه به یک یا چند گونه دیگر که در همان اکوسیستم زندگی می‌کنند، به عنوان فراوانی نسبی گونه‌ها شناخته می‌شود. هر دو این شاخص‌ها در محاسبه تنوع زیستی نقش دارند.

برای اندازه‌گیری این واژه، روش‌های مختلفی وجود دارد. یکی از این روش‌ها، فراوانی نیمه کمی است که شامل تخمین‌هایی بر اساس مشاهده در یک منطقه خاص با اندازه معین می‌باشد. دو نوع از این دسته‌بندی‌های نیمه کمی برای این کلمه، به نام‌های DAFOR و ACFOR شناخته می‌شوند.

لغت نامه دهخدا

فراوانی. [ ف َ] ( حامص ) بسیاری. کثرت. ( ناظم الاطباء ):
قطره اشکم، اما ز فراوانی ضعف
طاقتی نیست که از دیده به مژگان برسم.خاقانی.|| وفور نعمت. بسیاری طعام و خوراک.( ناظم الاطباء ). خصب. رخاء. فراخی. نقیض تنگی. ( یادداشت به خط مؤلف ). || عمق. ( ناظم الاطباء ). || در اصطلاح علوم تجربی در کتابهای درسی و دانشگاهی در مقابل کلمه فرانسوی «فرکانس » به کار میرود که به معنی بسامد، تکرر و کثرت وقوع است. رجوع به فرکانس شود.

فرهنگ معین

( ~. ) (حامص. ) بسیاری، وفور.

فرهنگ عمید

۱. بسیاری، کثرت.
۲. وفور نعمت.

فرهنگ فارسی

۱ - بسیاری کثرت ۲ - وفور نعمت خصب رخائ فراخی ۳ - بسامد تکرر کثرت وقوع.
منسوب به فراوان که شهریست نزدیک غزنه.

دانشنامه آزاد فارسی

ویرایش #1286740 از صفحهٔ «فراوانی» موجود نیست.
این اتفاق معمولاً در اثر دنبال کردن پیوندی به تاریخچهٔ یک صفحهٔ حذف شده پیش می آید.می توانید جزئیات بیشتر را در گزارش ثبت وقایعٔ حذف بیابید.

جملاتی از کلمه فراوانی

داشتم در آن حیرت، برگ و ساز جمعیت حسرت فراوانی، خاطر پریشانی
بر مرکبی به تندی شیطانی گشتم بگرد دهر فراوانی
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم