فتنه گشتن

کلمه «فتنه گشتن» در زبان فارسی دارای چند لایه معناست که بستگی به زمینه جمله دارد. در معنای نخست، این عبارت به حالتی اشاره دارد که فرد یا گروهی فریفته یا شیفته چیزی یا کسی شود و دل به آن ببندد. این معنا معمولاً بار عاطفی دارد و نشان‌دهنده دلبستگی شدید و گاهی غیرمنطقی است که عقل یا احتیاط را تحت تأثیر قرار می‌دهد.

در معنای دیگر، «فتنه گشتن» به برپا شدن آشوب، ناآرامی یا بحران در اجتماع یا میان مردم اشاره دارد. این حالت می‌تواند به شکل کشمکش‌های سیاسی، اجتماعی یا مذهبی رخ دهد و غالباً با بی‌نظمی و آشفتگی همراه است. در این معنا، کلمه بار منفی قوی دارد و نشان‌دهنده خطر یا ناپایداری وضعیت است.

بنابراین «فتنه گشتن» هم می‌تواند به دلبستگی و شیفتگی فردی اشاره کند و هم به آشوب و ناآرامی جمعی. فهم درست آن به زمینه جمله و نوع استفاده بستگی دارد. در هر دو حالت، نکته مشترک، شدت و تأثیرگذاری قوی موضوع بر افراد یا جامعه است.

لغت نامه دهخدا

فتنه گشتن. [ ف ِ ن َ / ن ِ گ َ ت َ ] ( مص مرکب ) فتنه شدن. مفتون شدن. فریفته شدن:
از گروهی که با رسول و کتاب
فتنه گشتند بر یکی فرناس.ناصرخسرو.رجوع به فتنه شود.

فرهنگ معین

( ~. گَ تَ ) [ ع - فا. ] (مص ل. ) نک فتنه شدن.

فرهنگ فارسی

فتنه شدن فریفته گشتن عاشق شدن.

ویکی واژه

نک فتنه شدن.

جمله سازی با فتنه گشتن

ز آفتاب فتنه گشتند ایمن از دوران که باز خویش را در سایه دارای دوران یافتند