غموض

واژه غموض در زبان فارسی به معنای ابهام یا پنهان بودن است، این واژه به حالتی اشاره دارد که اطلاعات یا حقایق به طور کامل و شفاف ارائه نمی‌شوند و در نتیجه، فهم آن دشوار است. غموض معمولاً در تضاد با وضوح قرار دارد. در حالی که وضوح به معنای شفافیت و روشنی است، غموض به معنای ابهام و عدم وضوح است.

لغت نامه دهخدا

غموض. [ غ ُ ] ( ع اِ ) ج ِ غَمض. ( منتهی الارب ). رجوع به همین کلمه شود.
غموض. [ غ َ ] ( اِخ ) نام قلعه ای از قلاع خیبر. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). یکی از قلعه های خیبرو آن حصن بنی الحقیق است، و بدانجا رسول خدا صفیه دختر حیی بن اخطب را بزنی برگزید و صفیه پیش از این زن کنانةبن ربیعبن ابی الحقیق بود. ( از معجم البلدان ).

فرهنگ معین

(غُ ) [ ع. ] ۱ - (مص ل. ) هامون شدن زمین. ۲ - دور معنی و باریک شدن سخن. ۳ - (اِمص. ) پوشیدگی علم و هنر، مشکل هر فن.

فرهنگ عمید

۱. ناپدید شدن.
۲. نامفهوم شدن سخن.

فرهنگ فارسی

۱ - ( مصدر ) هامون شدن زمین پست و مغاک شدن ۲ - دور معنی و باریک شدن سخن ۳ - پوشیدگی علم و هنر مشکل هرفن.

ویکی واژه

هامون شدن زمین.
دور معنی و باریک شدن سخن.
پوشیدگی علم و هنر، مشکل هر فن.

جملاتی از کلمه غموض

درین خبر اشکالی است و غموضی، که لا بد است کشف آن کردن، و پرده غموض از روی آن برگرفتن، و بیان کردن، و آن آنست که بنزدیک اهل قدر فطرت درین خبر بمعنی دین و اسلام است، بقول ایشان این مناقض است مر آن را که مصطفی (ص) گفت: «الشقی من شقی فی بطن امه، و النطفة اذا انعقدت بعث اللَّه الیها ملکا یکتب اجله و رزقه، و شقی او سعید، و انه مسح ظهر آدم، فقبض قبضة، فقال: الی الجنة برحمتی، و قبض اخری فقال الی النار و لا ابالی».
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم