غائی

واژه غائی صفتی نسبی است که از مصدر غایت مشتق شده و به معنای منسوب به غایت به کار می‌رود. غایت، خود به مفاهیمی چون نهایت، پایان، مقصد، هدف، یا نتیجه نهایی اطلاق می‌شود. بنابراین، غائی به امری اشاره دارد که ارتباط تنگاتنگی با نقطه اوج، ختم، یا سرانجام یک فرایند، رویداد، یا پدیده دارد. این صفت، در برگیرنده مفهومی از کمال، اتمام، و رسیدن به نقطه مقصود است.

در نظام‌های فکری و فلسفی، مفهوم غائی غالباً در بحث غایت‌شناسی مطرح می‌شود. غایت‌شناسی به مطالعه اهداف و کارکردهای نهایی پدیده‌ها می‌پردازد و بر این باور است که بسیاری از چیزها دارای یک هدف یا غایت ذاتی هستند که مسیر وجودی آن‌ها را تعیین می‌کند. در این راستا، صفتی که غائی است، به آن دسته از ویژگی‌ها، اعمال، یا موجوداتی اطلاق می‌شود که در جهت تحقق این هدف نهایی سیر می‌کنند یا به آن مربوط می‌شوند. این رویکرد، جهان را نه مجموعه‌ای از اتفاقات تصادفی، بلکه نظامی هدفمند و دارای جهت‌گیری مشخص می‌بیند.

لغت نامه دهخدا

غائی. ( ع ص نسبی ) منسوب به غایت که بمعنی نهایت چیزی است. ( غیاث اللغات ).
- علت غائی؛ یکی از علل چهارگانه. رجوع به علت غائی شود.

فرهنگ فارسی

( صفت ) منسوب به غایت نهایی. یا علت غائی. علتی است که محرک اول فعل و در وجود ذهن مقدم بر علل دیگر باشد و در وجود خارجی پس از تحقق همه آنها محقق شود.

جمله سازی با غائی

ما اسیران وادی عشقیم مصلحت بین کوی غوغائیم
بغیر از فیض در پروانه دل چنین آشوب و غوغائی که دیده است
ناگهی سیرش به بغداد اوفتاد دید غوغائی میان باغ وداد