علامت گذاری

فرهنگ عمید

۱. نشانه گذاری.
۲. (ادبی ) نقطه گذاری بر یک متن.

فرهنگ فارسی

نشانه گذاری ( در جاده ها سرحدها و غیره )

فرهنگستان زبان و ادب

{demarcation of boundary, demarcation} [جغرافیای سیاسی] علامت گذاری فیزیکی مرزها با استفاده از نشانگر و ستون و نرده و دیوار و وسایل دیگر

ویکی واژه

segnaletica

جمله سازی با علامت گذاری

وضعیت مسیر: یک مسیر به یکی از حالت‌های "فعال " یا "منفعل" علامت گذاری می‌شود. مسیرهای منفعل با ثبات و پایدار هستند و می‌توانند برای انتقال اطلاعات مورد استفاده قرار گیرند. مسیرهای فعال، دوباره مورد محاسبه قرار می‌گیرند و در دسترس یا غیرقابل دسترس می‌باشند.
۳-هر زمان که پروسه‌ای شناسه خود یا شناسه فرایند قبل از خود را ارسال می‌کند، خود را به عنوان شرکت کننده علامت گذاری می‌کند.
۱-همه فرایندها شناسایی شده و به عنوان غیر شرکت کننده، علامت گذاری می‌شوند.