عبارت به مجموعهای از کلمات اطلاق میشود که به صورت مشترک یک مفهوم مشخص را منتقل میکنند یا به عنوان یک واحد در کنار هم عمل میکنند. تعریف دقیقتری که میتوان برای عبارت ارائه داد این است که آن را به عنوان یک واحد دستوری در نظر بگیریم که بین واژه و جمله قرار دارد و معمولاً به تنهایی نقشی مشابه با نقش واژه ایفا میکند. این نوع واحدهای زبانی میتوانند در انتقال معانی پیچیدهتر و احساسات غنیتر به ما کمک کنند و در واقع، ابزارهای مهمی در ساختارهای زبانی هستند که ارتباطات ما را شکل میدهند. به همین دلیل، درک عمیقتری از عبارات و نحوه استفاده از آنها در نوشتار و گفتار میتواند به تقویت مهارتهای زبانی و ارتباطی ما کمک کند.
عبارت
لغت نامه دهخدا
حدیث عشق ز حافظ شنو نه از واعظ
اگرچه صنعت بسیار در عبارت کرد.حافظ.- عبارت رؤیا؛ تعبیر کردن و خبر دادن از فرجام آنچه خواب بدان باز می گردد. ( از اقرب الموارد ). بیان کردن خواب را و خبر دادن از مآل کار. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).
- عبارت کلام؛ تفسیر کردن سخن را. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).
|| عبارة طیر؛ زجر آن. ( از اقرب الموارد ). || قصد و مراد. اراده. || انشاء. ( ناظم الاطباء ).
عبارة. [ ع ِ رَ ] ( ع اِمص، اِ ) رجوع به عبارت شود.
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. سخن، گفتار.
۳. [قدیمی] اصطلاح.
فرهنگ فارسی
( مصدر ) تعبیر کردن ( کلام خواب و جز آن ) شرح دادن. ۲ - تکلم کردن. ۳ - ( اسم ) تعبیر شرح. ۴ - تکلم. ۵ - ( اسم ) طرز بیان طریقه ادای سخن. ۶ - انشائ. ۷ - مجموع چند جمله به هم پیوسته جمع عبارات. یا به عبارت دیگر ٠ به عبارت اخری. یا فن عبارت. باری ارمینیاس. یکی از بخشهای علوم منطقیه. یا عبارت بودن از. شامل بودن متضمن بودن.
فرهنگستان زبان و ادب
ویکی واژه
بیان کردن، تعبیر کردن سخن یا خواب.
سخن گفتن.
طرز بیان، ادای سخن.
ترکیب چند کلمه یا جمله که دلالت بر معنی و مطلبی بکند.
بیان کردن. شرح. بيان و تعبير کردن.
جمله سازی با عبارت
ای داغ کمال تو عیانها و نهانها معنی به نفس محو و عبارت به زبانها
عبارتیست زمین آستانه او که هست نامی آن مستحل ترک نماز
هم عبارت ازان بود کوتاه هم اشارت در آن بود گمراه