عامل محافظ

فرهنگستان زبان و ادب

{protective factor} [علوم سلامت] هر عامل یا مواجهه ای که وجود آن احتمال بروز رفتار مخاطره آمیز یا وقوع بیماری یا برآمدهای مشخص دیگری را کاهش می دهد متـ. محافظ

ویکی واژه

هر عامل یا مواجهه‌ای که وجود آن احتمال بروز رفتار مخاطره‌آمیز یا وقوع بیماری یا برآمدهای مشخص دیگری را کاهش می‌دهد

جمله سازی با عامل محافظ

آژانس انجام کار خود را تحت نظارت قوه مقننه، قضایی و اجرایی از قدرت و همچنین از دارای مکانیسم کنترل اجتماعی و درونی، که باعث می‌شود آژانس مانند سرویس‌های امنیتی و اطلاعاتی مدرن عامل محافظت از دموکراسی باشد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
عزیز
عزیز
ددی
ددی
دانش آموز
دانش آموز
باایمان
باایمان