طوبی

طوبی یا درخت طوبی، درختی است در بهشت که طبق روایات، خداوند آن را با دستان خود آفریده است. ریشه و اصل این درخت در خانه پیامبر(ص) قرار دارد و شاخه‌های آن به خانه‌های مؤمنان گسترش یافته است. این کلمه در قرآن تنها یک بار در آیه ۲۹ سوره رعد آمده است. برخی بر این باورند که این واژه عربی نیست؛ ابن عباس معتقد است که این واژه به زبان حبشی به معنای بهشت است و سعید بن جبیر آن را به زبان هندی نسبت داده است. تعدادی از مفسران، این مفهوم در قرآن را به مفاهیمی غیر از نام یک درخت خاص مرتبط دانسته‌اند. با این حال، در روایات شیعه و اهل سنت، از آن به عنوان درختی یاد شده است. برخی بر این عقیده‌اند که خداوند برخی اصطلاحات پیچیده و مفاهیم نامأنوس با ذهن انسان، مانند حقیقت این واژه، را به صورت مفاهیم قابل درک برای بشر بیان کرده و نباید در این موارد حقیقت را به همین درخت‌های دنیوی محدود کرد.

لغت نامه دهخدا

طوبی. [ با ] ( ع ص ) ج ِ طیبة. ( منتهی الارب ).
طوبی. [ با / بی ] ( اِخ ) نام درختی است در بهشت. ( منتهی الارب ) ( مهذب الاسماء ). نام درختی است در بهشت که بهر خانه از اهل جنت شاخی از آن باشد و میوه های گوناگون و خوشبوئی از آن حاصل آید... و هندیان آن را کلپ برچهه خوانند. ( غیاث ) ( آنندراج )

فرهنگ معین

(با ) [ ع. ] (ص. ) مؤنث اطیب. پاکیزه، پاکیزه تر.
( ~. ) [ معر. ] (اِ. ) ۱ - خیر و خوشی، سعادت. ۲ - بهشت. ۳ - نام درختی در بهشت.

فرهنگ عمید

خوشا.
درختی در بهشت: به باغی در او سایهٴ شاخ طوبی / به باغی در او چشمهٴ آب کوثر (فرخی: ۵۴ ).

فرهنگ فارسی

درختی است در بهشت که گویند بهر خانه از اهل بهشت شاخه ای از آن رسد و میوه های گوناگون و خوشبو دارد.
مونث اطیب، پاکتر، پاکیزه تر، سعادت، خیروخوشی طوبی:بهشت، نام درختی دربهشت، طوبی لک: خوش بحال تو، خوشابحال تو
۱ - خیر سعادت. ۲ - بهشت خلد. ۳ - درخت بهشت.
منسوب به قصر الطوب

فرهنگ اسم ها

اسم: طوبی (دختر) (عربی، عبری) (طبیعت، مذهبی و قرآنی) (تلفظ: tubā) (فارسی: طوبي) (انگلیسی: tuba)
معنی: خیر، شادی، سعادت، بهشت، نیکو، پاکیزه، نام درختی در بهشت، ( معرب از عبری )، درختی در بهشت، ( مؤنث اطیب ) به معنی پاکیزه تر، طوبی به صورت شبه جمله ( در عربی ) ( در قدیم ) به معنی خوشا ( برگرفته از قرآن کریم )، و همینطور ( مؤنث اطیب ) به معنی پاکیزه تر

جملاتی از کلمه طوبی

سایهٔ طوبی ببین وخوش بخسپ سر بنه در سایه بی‌سرکش بخسپ
چون من مگسم سایهٔ طوبی چکنم با عَقْبَهْ نفس، عزم عقبی چکنم
گر همه طوبی بنشانم بباغ یا همه نشتر شکنم در دماغ
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم