طعمه

طعمه به هر نوع ماده‌ای اطلاق می‌شود که برای جذب شکار در حین شکار یا ماهیگیری به کار می‌رود، مانند غذایی که در تله موش قرار می‌گیرد. این اصطلاح به‌ویژه در زمینه صید ماهی کاربرد دارد. به‌طور سنتی، برای این منظور از خزنده‌های شب، حشرات و ماهی‌های کوچک استفاده می‌شود. همچنین، ماهیگیران به تدریج از طعمه‌های پلاستیکی و اخیراً از طعمه‌های الکترونیکی برای جذب ماهی بهره می‌برند. به دلیل خطر انتقال بیماری Myxobolus cerebralis (بیماری شایع)، استفاده از ماهی قزل‌آلا و ماهی آزاد به عنوان طعمه توصیه نمی‌شود. انواع طبیعی در آب‌های شور تنوع زیادی دارند. تحقیقات نشان می‌دهد که انواع طبیعی مانند شوریه‌ماهیان و میگو به خوبی شناخته شده‌اند و بنابراین ماهی‌ها به راحتی آن‌ها را می‌پذیرند. بهترین نوع برای خارماهی سرخ و کودماهی، در فصل پاییز، لکه‌هایی مانند شوریده‌ماهیان است. شکارچیان استرالیایی معمولاً هنگام شکار خوک‌های وحشی از لاشه استفاده می‌کنند. جانوران وحشی که تیر خورده‌اند، اغلب در مزرعه رها می‌شوند و بوی پوسیدگی آن‌ها در روزهای بعد، خوک‌های بیشتری را به خود جذب می‌کند.

لغت نامه دهخدا

( طعمة ) طعمة. [ طَ م َ ] ( ع مص ) یک بار چشیدن. ( منتخب اللغات ) ( غیاث اللغات ).
طعمة. [ طُ م َ ] ( ع اِ ) طعمه. خورش. یقال: جعلت ضیعتی طعمة له. ج، طُعَم. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). خوراک. طُعم. غذا. خوردنی. || روزی. ( زمخشری ) ( غیاث اللغات )

فرهنگ معین

(طُ مَ ) (اِ. ) خوردنی، خوراک.

فرهنگ عمید

۱. خوراکی که برای به صید حیوانات و ماهیان استفاده می شود.
۴. جانور کوچکی که خوراک جانوران قوی تر می شود.
۵. کسی یا چیزی که برای سوءاستفاده مورد توجه قرار می گیرد.

فرهنگ فارسی

خوردنی، خور، روزی، رزق
۱ - خوردنی خوراک غذا جمع: طعم. ۲ - تیولی که از محل خالصه های دیوان می دادند ( دوره سلجوقیان ).
روش خوردن.

جملاتی از کلمه طعمه

رزق طایر نهاده در پر و بال تا به هر طعمه‌ای فرو آید
میوه این فصل رسیده به شاخ گرد چمن طعمهٔ مرغان فراخ