ضربت، واژهای است که در زبان فارسی معانی مختلفی دارد و بسته به بافت جمله میتواند به معانی متعددی تعبیر شود. در فرهنگ فارسی، ضربت معمولاً به معنای ضربه یا حملهای ناگهانی و قوی به کار میرود. این واژه در ادبیات و تاریخ نیز کاربردهای خاص خود را دارد، بهویژه در توصیف نبردها و جنگها. به عنوان مثال، در شعرهای حماسی و داستانهای تاریخی، ضربت به عنوان نمادی از شجاعت و قدرت جنگجویان توصیف میشود. همچنین، در زندگی روزمره، این واژه میتواند به معنای تأثیر قوی یا اثر سریع بر یک موضوع یا وضعیت خاص نیز به کار رود. بهطور کلی، ضربت از جمله واژههای جذاب و چندبعدی در زبان فارسی است که میتواند به ابعاد مختلف زندگی انسانها و احساسات آنها اشاره کند و در هر زمینهای که به کار رود، بار معنایی خاصی را منتقل میکند.
ضربت
لغت نامه دهخدا
بر مگسی خوب نیست ضربت فرهاد.ناصرخسرو.پادشاه کامران آن باشد که بضربت شمشیر آبدار خاک از زادبوم دشمن برآرد. ( کلیله و دمنه ).
- امثال:
زدی ضربتی ضربتی نوش کن.
- ضربت خوردن از؛ زخم رسیدن بدو از: ضربت خوردن امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب از ابن ملجم مرادی.
ضربة. [ ض ُ ب َ ] ( اِخ ) جایگاهی است. ( معجم البلدان ).
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
فرهنگ فارسی
۱ - ( اسم ) یک بار زدن. ۲ - ( مصدر ) زدن. ۳ - ( اسم ) زخم کوب: زدی ضربتی ضربتی نوش کن. جمع: ضربات.
دانشنامه اسلامی
ریشه کلمه:
ضرب (۵۷ بار)
زدن. آن با موارد فرق میکند مثل زدن با دست. زدن چیزی به چیزی نحو. پایکوپی نظیر. مثل زدن نظیر. بیشتر آیات قرآن کلمه ضرب را در همین زمینه به کار برده است و در این راه رفتن و مسافرت کردن نحو. ایضاً در حتمی شدن به کار میرود مثل. *. در جوامع الجامع برای ضربنا مفعولی مقدر کرده یعنی:«ضَرَبْنا عَلی اذانِهِمْ حِجاباً اَنْ تَسْمَعَ» به هر حال منظور از آن خواب رفتن لست. *. ضرب عنه به معنی اعراض و رو گرداندن است، معنی آیه در «صفح» گذشت.
جملاتی از کلمه ضربت
ضربت روزگار اگر ناله چو نی دهد تو را بادهٔ من ز کف بنه چاره ز مومیا طلب