صبری

صبري واژه‌ای است که به معنای صبور و شکیبا به کار می‌رود. این نام ریشه عربی دارد و در زبان فارسی نیز به همین معنا استفاده می‌شود. افراد با این نام معمولاً به تحمل و صبر در شرایط دشوار شناخته می‌شوند و این ویژگی‌ها در فرهنگ‌های مختلف به شدت مورد احترام هستند. نام صبري عمدتاً به عنوان نام دخترانه شناخته می‌شود، اما در برخی موارد به عنوان نام پسرانه نیز به کار می‌رود. با این حال، کاربرد آن به عنوان نام دخترانه در فرهنگ‌های فارسی و عربی بیشتر رایج است و به صبر و شکیبایی دختران اشاره دارد. نام صبري در میان شخصیت‌های معروف و همچنین در ادبیات و شعرهای فارسی و عربی دیده می‌شود. این نام به عنوان نمادی از صبر و استقامت در داستان‌ها و متون مختلف مورد استفاده قرار گرفته و به شخصیت‌هایی که با چالش‌ها روبرو شده‌اند، اشاره دارد.

لغت نامه دهخدا

صبری. [ ص َ ] ( اِخ ) دهی از دهستان همائی بخش ششتمد شهرستان سبزوار 70000گزی جنوب باختری ششتمد. کوهستانی معتدل. سکنه آن 97 تن. آب آن از قنات. محصول آنجا غلات پنبه و شغل اهالی زراعت و کرباس بافی، راه مالرو. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).
صبری. [ ص َ ] ( اِخ ) شاعری است و لطفعلی بیک آذر در آتشکده آرد که نام او روزبهان است و در اوایل حال فارسی تخلص میکرد، سپس بدستیاری رایض از توسن غرور فرودآمده تغییر تخلص داد. وی بمراتب علمی مربوط و دارای دیوان است و شعر نیک میسرود. مردم عراق او را در عهد خویش شاهی ثانی میگفتند هر چند که دیوان او در دست نیست لیکن آنچه از آن مانده ترجیح او را بر شاهی رساند. خلاصه هنگامی که شاه طهماسب بقزوین می بود صبری روزگار خویش بدانجابعشق و عاشقی بسر میبرد سپس بوطن خود رفت. ازوست:
منم و دلی که دایم بدو دست دارم او را
اگرش نگاه داری بتو می سپارم او را.
اظهار دوستی زبانی کجا شده ست
ای سنگدل مترس کسی در دل تو نیست
یارب دل شکسته من از کجا شنید
بوی محبتی که در آب و گل تو نیست
این بس جزای کشتن صبری که روز حشر
حسرت همی کشد که چرا بسمل تو نیست.
میان عاشق و معشوق جنگ و غوغا نیست
کدورتی اگر امروز هست فردا نیست
چه دلخوشی ز وصال توام همان گیرم
که حاضری و مرا جرأت تماشا نیست.
بی رحم چنین را ز خدا میطلبیدم
آن کس که سزای دل من میدهد اینست.
ترا بمهر و وفا مهربان خود کردم
وفا و مهر تو بامن باختیار تو نیست.( آتشکده آذر ص 180 - 181 ).صادقی کتابدار در مجمعالخواص نویسد: صبری روزبهان. شاعر خوش طبع خوبی است سپس ابیاتی از او آورده است. ( مجمع الخواص صص 154 - 155 ). براون در تاریخ ادبیات او را صبری روزبهانی ثبت کرده و گوید اسکندربیک نام وی را در زمره شعرای معاصر خویش بقلم آورده است. ( ترجمه تاریخ ادبیات براون ج 4 ص 88 ).
صبری. [ ص َ ] ( اِخ ) ( مولانا... ) صاحب مجالس النفائس گوید: خوارزمی است. لیکن شخصی ابدال و پریشان حال دایم مفلس و قلاش و مختلط با مردم اوباش و از دیوانگی با مردم بسر نمیبرد و طبع و نظم قوی داشت و غزل خوب می گفت ولیکن معنی شعر خود را نمی دانست و این مطلع از اوست:
بروز تشنگی آب روان نبود هوس ما را
دم تیغ ترا گر بر گلو رانیم بس ما را.( مجالس النفائس ص 289 ).

فرهنگ فارسی

وی از شعرای عثمانی و فرزند کتابدار کتابخانه فاتح بود و در بغداد ریاست محاسبات داشت

فرهنگ اسم ها

اسم: صبری (دختر) (فارسی، عربی) (تلفظ: sabri) (فارسی: صبري) (انگلیسی: sabri)
معنی: صبور و شکیبا، ( صبر، ی ( پسوند نسبت ) )، منسوب به صبر

جملاتی از کلمه صبری

پس توانم که همه حلوا خورم چون کنم صبری صبورم لاجرم
دور بود از شیر و آن شیر از نبرد تا به نزدیک آمدن صبری نکرد
نیم صبری داشت در عالم اثیر وای او، از دست غم کان هم نماند
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال احساس فال احساس فال چای فال چای فال امروز فال امروز فال تماس فال تماس