شبکه

شبکه

شبکه تلویزیونی به مجموعه‌ای از برنامه‌ها و محتواهایی گفته می‌شود که از طریق امواج رادیویی، کابل یا ماهواره به مخاطبان منتقل می‌شود. در ایران، کانال های مختلفی وجود دارد که هر کدام به موضوعات خاصی می‌پردازند. از جمله آن ها می‌توان به شبکه یک، دو و سه سیما اشاره کرد که به ترتیب به پخش برنامه‌های عمومی، کودک و نوجوان و ورزشی می‌پردازند. همچنین شبکه‌های خبری مانند خبر و العالم نیز طرفداران زیادی دارند.

بسیاری از ایرانیان از طریق ماهواره به شبکه‌های فارسی‌زبان خارج از کشور نیز دسترسی دارند. این کانال ها معمولاً به ارائه اخبار، تحلیل‌های سیاسی و برنامه‌های سرگرم‌کننده می‌پردازند. کانال هایی مانند من و تو، بی‌بی‌سی فارسی و ایران اینترنشنال از جمله مهم‌ترین آن ها هستند که مخاطبان زیادی را جذب کرده‌اند.

لغت نامه دهخدا

( شبکة ) شبکة. [ ش ُ ک َ ] ( ع اِ ) قرابت و خویشاوندی. ( از اقرب الموارد ). قرابت: بینهما شبکة؛ میان آن دو قرابت و نسبت است.( از منتهی الارب ) ( از متن اللغة ) ( از ناظم الاطباء ).
شبکة. [ ش َ ب َ ک َ ] ( ع اِ ) دام شکارچی در آب یا در خشکی. ( از اقرب الموارد ). فخ. کمین. دام. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). هرچه مثل دام و تور و سوراخ سوراخ باشد. ( فرهنگ نظام ). ج، شبک و شباک. ( اقرب الموارد ). || چاههای نزدیک به هم. ( از منتهی الارب ): هجمنا علی شبکة؛ یعنی حمله بر چاههای نزدیک به هم بردیم. ( از اقرب الموارد ). چاههای نزدیک به هم که به یکدیگر راه داشته باشد. ( از متن اللغة ). || چاههای کم آب ظاهرو نمایان. ( از اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ). || زمین بسیارچاه. ( از اقرب الموارد ) ( از منتهی الارب ). در صحاح آمده است که شاید وجه تسمیه چاهها به شباک از روی زیادی و نزدیکی آنها با یکدیگر در روی زمین باشد. ( از اقرب الموارد ). || سوراخ کلاکموش. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || رأس. ج، شَبَک. ( از ذیل اقرب الموارد ). || مجمع لغوی مصر آن را بر تور سر زنان که جهت حفظ آشفتگی موی به سر بندند اطلاق کرده است. ( از متن اللغة ). || رشته لوله های آب شهر را نیز شبکه خوانند. ( از متن اللغة ).
شبکة. [ ش َ ب َ ک َ ] ( اِخ ) آبی است در أجاء. ( منتهی الارب ).
شبکة. [ ش َ ب َ ک َ ] ( اِخ ) آبی است در خاور سمیراء ازآن ِ قبیله اسد. ( از منتهی الارب ).
شبکة. [ ش َ ب َک َ ] ( اِخ ) آبی است مر بنی قشیر را. ( منتهی الارب ).
شبکة. [ ش َب َ ک َ ] ( اِخ ) نام سه آب دیگر است مر بنی نمیر را. ونام چاه و آبهای دیگر نیز باشد. ( از منتهی الارب ).
شبکه. [ ش َ ب َ ک َ / ک ِ ] ( ع اِ ) شبکة. این اصطلاح برای خطوط متعدد و کثیر و متقاطع تلفن و راه آهن و تلگراف و لوله های آب که در ناحیتی محدود یا وسیع نصب شده باشد ( برحسب مورد ) به کار رود.

فرهنگ معین

(شَ بَ کَ یا کِ ) [ ع. شبکة ] (اِ. ) ۱ - هر چیز سوراخ سوراخ. ۲ - تور ماهی گیری. ۳ - در فارسی چند مؤسسه یا دستگاه وابسته به هم را گویند که در یک رشته کار کنند.، ~بانکی مجموعة سازمانی به هم پیوسته با هدف اجرای عملیات بانکی.، ~ کامپیوتری تعدادی کامپ

فرهنگ فارسی

هرچیزسوراخ سوراخ، تورماهیگیری، دام صیاد
( اسم ) ۱ - هر چیز سوراخ سوراخ. ۲ - پنجره و روزنه سوراخ سوراخ. ۳ - تور ماهیگیری. جمع: شباک شبکات. یا شبکه جاسوسی. دسته های جاسوسان با تشکیلات خاص که در کشوری به جاسوسی اشتغال ورزند.
شبکه

جملاتی از کلمه شبکه

ز عشق صورت تو پیرهن قبا کرده است بر این مشبکه ی آبنوس روح پرند

در شبکه محلی کاربران بسیاری از طریق کابل های نصب شده دائمی و خطوط شماره گیری به یکدیگر متصل می شوند و در شبکه شهری یا شبکه گسترده، کاربرانی در چندین شبکه گسترده شده در یک ناحیه جغرافیایی وسیع با هم ارتباط خواهند داشت. تمامی این موارد محدود شبکه را تشکیل می دهد.

فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم