سطر به مجموعهای از حروف و کلمات گفته میشود که در یک خط افقی قرار میگیرند و مطلب خاصی را منتقل میکنند. در واقع، آنها واحدهای پایهای در نوشتار هستند که به کمک آنها میتوانیم اطلاعات، احساسات، و ایدهها را به خواننده منتقل کنیم. آنها نقشی اساسی در سازماندهی و نظمبخشی به نوشته دارند و باعث میشوند که متن شکل منسجمتری پیدا کند.
ویژگیها:
سطرها در زبانهای راستنویس مانند فارسی از راست به چپ نوشته میشوند، در حالی که در زبانهای چپنویس مانند انگلیسی جهت نگارش برعکس است. هر سطر میتواند شامل یک یا چند کلمه باشد و بسته به طول کلمات، فاصلههای بین آنها، و اندازه صفحه یا محیط نوشتار، طول آن متفاوت خواهد بود. گاهی آنها در نوشتارهای رسمی بهصورت منظم و همتراز نوشته میشوند، اما در متون هنری مانند شعر، ممکن است شکل و طول آنها برای ایجاد آهنگ یا تأکید بر معنا تغییر کند.
نقش در خوانایی:
سطرها به تقسیمبندی متن کمک میکنند و باعث میشوند که خواندن و درک مطلب آسانتر شود. استفاده مناسب از آنها میتواند به تجزیه و تحلیل بهتر متن کمک کند و خواننده را در پیگیری ایدهها یاری دهد. هر کدام از آنها مانند واحدی برای تنفس در نوشتار است که به چشم و ذهن خواننده فرصت استراحت و تمرکز دوباره میدهد. در طراحی متون چاپی یا دیجیتال، طول مناسب و فاصله درست میان آنها از عوامل مهم در افزایش خوانایی محسوب میشود.
انواع:
عادی؛ شامل جملات و عبارات معمولی هستند که بخش اصلی متن را تشکیل میدهند و برای بیان محتوا و توضیحات بهکار میروند. عنوان؛ معمولاً برای معرفی بخشهای مختلف متن به کار میروند و بزرگتر، پررنگتر یا با فونت متفاوت نوشته میشوند تا توجه خواننده را جلب کنند. نقلقول؛ برای نشان دادن گفتار یا نوشتار شخص دیگری استفاده میشوند و معمولاً با علامتهای خاصی مانند «...» یا تورفتگی از متن اصلی متمایز میشوند.
در جغرافیا
سَطَر نام یک شهر در شهرستان سنقر و کلیایی در استان کرمانشاه است. این شهر در سمت باختر شهرستان سنقر و بر سر راه سنقر به کامیاران واقع شده است. فاصله این شهر از شهرهای کرمانشاه، همدان و سنندج تقریباً به یک اندازه است.
سطر. [ س َ ] ( ع مص ) نوشتن. ( ترجمان القرآن ) ( آنندراج ) ( غیاث ). نبشتن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). || بریدن بشمشیر. یا عام است. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). || افکندن بر زمین. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). || ( اِ ) رسته و صنف. ( غیاث ). رسته. ( منتهی الارب ). رسته از هر چیز. ( اقرب الموارد ). || سطر کتاب. ( غیاث ). یک خط نبشته یک رده نبشته. ( فرهنگ فارسی معین ). خط. ( مهذب الاسماء )
(سَ ) [ ع. ] (اِ. ) ۱ - یک خط از نوشته ای. ۲ - رده، صف، ج. سطور، اسطار.
۱. یک خط از نوشته ای، خط.
۲. صف چیزی از قبیل درختان یا کلمات، رشته، رده.
خط، رشته، خطنوشته، رده، صف، چیزی ازقبیل درختان
( اسم ) ۱ - یک خط نوشته یک رده نبشته ۲ - رده صف جمع سطور اسطار.
سطر (سنقر). سَطَر شهری واقع در شهرستان سنقر و کلیایی در استان کرمانشاه است.
شهر سطر در سمت باختر شهرستان سنقر و بر سر راه سنقر به کامیاران قرار دارد. فاصله این شهر از شهرهای کرمانشاه، همدان و سنندج تقریباً به یک اندازه است.
گویا سطر ابدال واژه سرتل باشد، به معنای گل سر سبد یا بر بلندای تل و تپه. از سویی اگر واژه هم آوای آن یعنی ستر ( ت' ) را در نظر بگیریم لغت عربی و شاید به تعبیری پوشیده و مستور از باغ ها و درختان باشد گو اینکه به شکل ستر نیز نوشته شده است.
سطر مهم ترین کانون سکونت کلیایی بوده و هست. شهری با دست کم دو چشمه دائمی پرآب که در پایین دست آنها باغهای فراوان خودنمایی کرده است و همین کافی است که سکونت در آن را علیرغم زمستان سرد و خشن برای پیشینیان توجیه پذیر کند.
ظاهراً دو نظر در مورد استقرار طوایف کلیایی در منطقه، دشت کلیایی و به طبع سَطَر وجود دارد. دیدگاه اول این است که از ابتدای عصر صفوی و با از دست دادن مسیر کوچ به سمت مناطق سنی نشین عثمانی، شاهان صفوی مناطق کلیایی را به آنها بخشیده اند که بعداً با تاخت و تازهای عثمانی و توجهشان به منطقه، خصوصاً سران و سربازان ایل سکونت قطعی و دائمی در منطقه نداشته اند و در قالب ارتش قزلباش صفوی و اردوی شاهی نادرشاه حضور داشته اند و ایل هم بر پیشینه کوچروی ثابت بوده اند و شاید تعدادی هم ساکن بوده اند.
نظر دوم استقرار و تخته قاپوی دائمی و اعطایی از سوی نادرشاه یا کریم خان زند است. به این معنا که به پاس وفاداری و جنگاوری و خدمات، مناطق کلیایی که مورد علاقه طوایف وند بوده به آنها اعطا شده و در روستاهای کنونی کلیایی کاملاً مستقر شده و آنها را آباد یا احداث کرده اند.
از جمله طوایف کلیایی به بیگوند، صوفیوند، موسیوند و … می توان اشاره کرد.
سَطْر (row)
در ماتریس، ردیف افقی اعداد. ماتریس از چند سطر و ستونتشکیل می شود. ماتریسی مرکب از یک سطر را ماتریس سطریو ماتریسی فقط با یک ستون را ماتریس ستونیمی نامند.
[ویکی فقه] سطر مجموعه کلماتی است که روی خط نوشته می شود.
مجموعه کلمات نگاشته شده روی یک خط افقی را سطر می گویند.
کاربرد سطر در فقه
از آن به مناسبت در باب طهارت و تجارت سخن گفتهاند.
احکام سطر
از آداب نوشتن، فاصله انداختن میان سطرها و نزدیک نکردن آنها به یکدیگر است.
مسّ خط قرآن بدون طهارت حرام است؛ لیکن مس میان سطرها اشکال ندارد، هرچند مکروه است.
[ویکی الکتاب] معنی یَسْطُرُونَ: می نویسند ( سَطْر یا سَطـَر به معنای صفی از کلمات نوشته شده، و یا از درختان کاشته شده، و یا از مردمی ایستاده است و وقتی گفته میشود: سطر فلان معنایش این است که فلانی سطر سطر نوشت)
تکرار در قرآن: ۱۷(بار)
نوشتن. خط. صفّ. در صحاح و قاموس گوید: سطر به معنی صف است که از چیزی تشکیل یابد و نیز خط و نوشتن است و اصل آن مصدر میباشد. در اقرب هست «سطر الکتاب ستراً:کتب» سطر هم نوشتن و هم به معنی خط و کتابت است. قسم به قلم و آنچه مینویسد تو به سبب وحی دیوانه نیستی و،. اساطیر 9 بار در قِان آمده و در همه به «الاولین» اضافه شده است،. مراد قائلین از این کلمه نوشتههای باطل و حکایت دروغ و افسانههای بی مغزی است معنی آیه فوق چنین است گفتند اینها نوشتههای باطل گذشتگان است که نوشته و صبح و عصر بر ونی املا میشود. صحاح آن را اباطیل گفته است. جمع سطر، اسطر و اسطار و سطور است. اقرب الموارد اساطیر را جمع الجمع دانسته و گوید: آن جمع اسطار است. و از مبرّد نقل میکند که گقته: جمع اسطوره است مثل احدوثه و احادیث. راغب نیز این کلام را از مبرّد نقل میکند. بنابر قول مبرّد اساطیر جمع عادی است. مجمع از اخفش نقل میکند که اساطیر جمعی است واحد ندارد مثل ابابیل و مذاکیر.
یک خط از نوشتهای.
رده، صف؛
سطور، اسطار.
💡 ائا در هر دو متن شخصی است که نقشههای شیطانی را بر هم میزند. در انوما الیش، با دخالت ائا، خدایان از نابودی به دست آپسو نجات مییابند. در اینجا نیز ائا به نجات کسانی میآید که در همان مخمصهای هستند که در آترا-هاسیس انسان در آن گرفتار بود (تهدید به نابودی برای هیاهو). این مساله خدایان را در انوما الیش در همان جایگاه انسانها در آترا-هاسیس قرار میدهد که یادآور سطر اول شعر است: زمانی که خدایان (همچون) انسان بودند.
💡 گفته در وی هم ز آتش هم ز آب سطری از رحمت دگر سطر از عذاب
💡 در متن عربی زیارتنامه این امامزاده (در سطر پنجم زیارتنامه که در حرم است)، کلمه فارسی شاهزاده به چشم میخورد.
💡 از آن سبب که چو خورشید سطر مدحت آن به هیچ چشم نیاید ز بسکه هست منیر
💡 عجب که سطری مهر و وفا نداند خواند هزار نامه جنگ و جفا زبر دارد