سراسر در زبان فارسی به عنوان یک واژه کلیدی شناخته میشود که معنای آن به تمام یا بهطور کامل اشاره دارد. این واژه معمولاً در متون و مکالمات برای تاکید بر کلیت موضوعات به کار میرود. به عنوان مثال، زمانی که گفته میشود سراسر کشور، این عبارت به معنای آن است که تمامی نقاط و مناطق کشور مورد نظر قرار گرفتهاند و هیچ بخشی از آن نادیده گرفته نشده است. استفاده از واژه سراسر میتواند به بیان یک مفهوم جامع و فراگیر کمک کند و به مخاطب این احساس را منتقل کند که موضوع مورد بحث شامل تمامی جوانب و جزئیات است. به همین دلیل، در نوشتارهای رسمی و علمی، این واژه به کرات مورد استفاده قرار میگیرد تا دقت و وضوح بیشتری به متن ببخشد. در واقع، انتخاب واژه سراسر میتواند تأثیر زیادی بر درک و فهم خواننده داشته باشد و باعث شود تا توجه بیشتری به نکات کلیدی جلب شود.
سراسر
لغت نامه دهخدا
سراسر. [ س َ س َ ] ( اِ مرکب، ق مرکب ) ( از: سر + ا واسطه + سر، مانند: دمادم، کشاکش، برابر ) پهلوی «سَراسَر». ( حاشیه برهان قاطع چ معین ). همه و تمام. ( برهان ). کنایه از تمام و مجموع. ( آنندراج )
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. (قید ) کلاً، تماماً.
فرهنگ فارسی
سر تا سر تمام همه: جمعیت سراسر خیابان را اشغال کرده بود.
ده قاقازان بخش ضیائ آباد شهرستان قزوین دارای ۳٠۷ تن سکنه است آب آن از رودخانه دگرمانچای تامین میشود.
جملاتی از کلمه سراسر
سراسر جمله عالم پر امامست امامی چون علی موسی الرضا کو
ازین باره من پیش گفتم سخن سخن را نیامد سراسر به بن
که شداد عاد است کشورگشای ازو راست گیتی سراسر به پای