سرآمد

سرآمد به معنای برتر و ممتاز است و به افرادی اطلاق می‌شود که در زمینه‌ای خاص، از دیگران پیشی گرفته و در راس قرار دارند. این واژه به نوعی به سرداران و رهبران نیز اشاره دارد که در صفوف نخست قرار می‌گیرند. به عبارت دیگر، سرآمد به کسانی گفته می‌شود که به عنوان زبده‌ترین افراد در یک حوزه مشخص شناخته می‌شوند و توانایی‌های ویژه‌ای دارند که آن‌ها را از دیگران متمایز می‌سازد. در واقع، سرآمد بودن به معنای دستیابی به سطح بالایی از مهارت و دانش است که موجب می‌شود فرد در زمینه‌های مختلف مورد توجه و احترام قرار گیرد. این ویژگی‌ها می‌تواند شامل رهبری، نوآوری و توانایی در حل مسائل پیچیده باشد.

لغت نامه دهخدا

( سرآمد ) سرآمد. [ س َ م َ ] ( ن مف مرکب، اِ مرکب ) بهتر و ممتاز و سردار. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). زبده. قدوه:
منم سرآمد دوران که طبع من داند
چهار جوی جنان از پی جهان کندن.خاقانی.شنیدم کز این دور آموزگار
سرآمد تویی بر همه روزگار.نظامی.احمد که سرآمد عرب بود
هم خسته خار بولهب بود.نظامی.خامان ره نرفته چه دانند ذوق عشق
دریادلی بجوی دلیری سرآمدی.حافظ.

فرهنگ معین

( سرآمد ) ( ~. مَ ) (ص مر. ) برگزیده، بالاتر، نخبه.

فرهنگ عمید

( سرآمد ) برتر و بالاتر از دیگران، برگزیده.

فرهنگ فارسی

سر آمد، برگزیده، برتروبالاترازدیگران
( صفت ) کسی که از همگنان بالاتر است حایز اولین درجه ممتاز برگزیده.
( سر آمد ) بهتر و ممتاز و سردار. زبده قدوه.

ویکی واژه

برگزیده، بالاتر، نخبه.

جمله سازی با سرآمد

سرگشتگی هجر تو بر من به سرآمد زین پس همه در گلشن وصل تو خرامم
به یک دیدن سرآمد عمر من چون چشم قربانی خوشا چشمی که دارد فرصت نظاره دیگر
فغان که عمر سرآمد در انتظار کسی که همچو عمر، دمی بیش نیست یار کسی