این دیدگاه را میتوان بهعنوان نسخهای از بنیادگرایی، با گزارههای عقل سلیم که نقش گزارههای اساسی را میپذیرد یا بهعنوان نسخهای از انسجامگرایی در نظر گرفت. در این مورد، عبارات عقل سلیم اظهاراتی هستند که برای منسجم نگه داشتن حساب بسیار حیاتی هستند که انکار آنها غیرممکن است.
۱. جوامع اولیه بشری: انسانهای اولیه، مانند هومو ارکتوس، حدود ۲ میلیون سال پیش شروع به پخت و پز کردند. آنها از آتش برای پختن غذا استفاده میکردند که هضم آن را آسانتر، مغذی تر و ایمن تر میکرد. آشپزی همچنین به توسعه پیوندهای اجتماعی و انسجام گروهی کمک کرد.
مسولیت انسجام و عملیات امداد رسانی را به عهده داشت که با بهوجود آمدن دولت موقت و انتقالی این اداره تصمیم گرفت تا باغور مجدد برقانون و مقرره گذشته آن را به شرایط معاصر و ستندرد جدید بین اللملی و مطابق به نیازمندیهای کشور عیارنماید بنآ جهت مبارزه موفقانه و مدیریت کار آمد، در توافق با جامعه بین اللملی، مصمم به طرح و ترتیب استراتژی و پلان ملی گردید.
انسجامگرایی این باور است که یک ایده اگر و تنها در صورتی توجیه میشود که بخشی از یک سیستم منسجم از باورهای متقابل حمایتکننده باشد. (یعنی باورهایی که از یکدیگر پشتیبانی میکنند.) در واقع انسجامگرایی انکار میکند که توجیه فقط میتواند به شکل یک زنجیره باشد. انسجامگرایی زنجیره را با شبکهای جامع جایگزین میکند.
اهداف و مقاصد تیبریوس گراکوس در اصل محافظهکارانه بودند. وی از فقر مردانی که در نقاط مختلف ایتالیا مشاهده کرده بود بیم داشت و متقاعد شده بود که در این شرایط حفظ انسجام اجتماعی به عنوان اسکلتبندی ارتش امری غیرممکن خواهد بود
داریوش آشوری مترجم معاصر ایرانی مدتی در کلاسها و سخنرانیهای فردید حاضر شده و تلاش کردهاست تا دیدگاه فلسفی فردید را فرا بگیرد اما فلسفه فردید را فاقد انسجام یافته و به نقد او پرداختهاست. آشوری در مقالهای به نام «اسطوره فلسفه در میان ما»، فردید را به ضعف شخصیت و دانش متهم میکند.