سالب
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. برهنه کننده یا پوست کنندۀ چیزی.
فرهنگ فارسی
۱ - رباینده. ۲ - غارت کننده. ۳ - زیان رساننده.
ویکی واژه
رباینده.
برهنه کننده.
سلاب.
جمله سازی با سالب
از شاگردان او میتوان به «آنتونی رُس-ماربا» و «شابیه مونسالباجه» اشاره نمود.
مهمترین تداخل دارویی سالبوتامول با دیگوکسین است که موجب افزایش مسمومیت دارویی و ظهور آریتمی های قلبی میشود.
ایهژ بر سالب غالب که اندر بیشه دین مصطفی را یار بودی در رواج دین و آئین
هژبر سالب غالب علی بن ابی طالب امام مشرق و مغرب امیر یثرب و بطحا
ابوالعجائب ابوالغرائب شهاب ثاقب هژبر سالب روان هستی ولی مصور حقیقت کل ولی مجسم