زمستانی
جمله سازی با زمستانی
دم سرد زمستانی سرشک ابر نیسانی پی این بود، میدانی، که عالم را بخنداند
چو از باد زمستانی شود بیبرگ هر شاخی چنان بایدکه در خانه کنم برگی زمستان را
با چنین برگ و نوا اندر زمستانی چنین گر سفر خواهد شد از بنده خدایا زینهار
در زمستانیکه ازگل مینروید هیچگل گل ز گل رویید تا او بر زمین شد چهرهسای
از افتخارات وی میتوان به کسب مدال سه مدال نقره و یک مدال برنز در بازیهای المپیک زمستانی اشاره کرد.
نقل است که زمستانی بود در بازار نیشابور می رفت. غلامی دید با پیراهن تنها که از سرما میلرزید. گفت چرا با خواجه نگویی که از برای تو جبه ای سازد.