رستخیز به معنای بیداری و بازگشت به زندگی است و این مفهوم به طور خاص در ادبیات و فرهنگهای مختلف به چشم میخورد. این واژه در دینی مانند اسلام به الهامگیری از قدرت الهی برای زندگی دوباره و تحول اشاره دارد. در این زمینه، رستخیز به عنوان نمادی از امید و تجدید حیات در نظر گرفته میشود و میتواند به معنای تجدید نظر در زندگی فردی و اجتماعی افراد نیز باشد. این مفهوم به ما یادآوری میکند که در هر چالشی که با آن مواجه هستیم، همواره فرصتی برای شروعی دوباره وجود دارد. این واژه نه تنها به عنوان یک رویداد مذهبی یا معنوی بلکه به عنوان یک فرآیند مستمر در زندگی روزمره ما قابل درک است. این دیدگاه در فرهنگهای مختلف، از جمله ادبیات، فلسفه و هنر، تجلی مییابد و نشاندهنده این است که انسانها همواره در جستجوی معنای عمیقتری از زندگی هستند. از این رو، رستخیز میتواند به عنوان یک فراخوان برای تحول و تغییر در زندگی فردی و اجتماعی هر انسان در نظر گرفته شود. این مفهوم نه تنها به معنای بازگشت به زندگی است بلکه به ما یادآوری میکند که هیچگاه نباید امید را از دست بدهیم و همواره باید به جستجوی راههای نو برای بهبود و ترقی در زندگی خود بپردازیم. در نهایت، رستخیز نماد ایمان به آینده و تلاش برای رسیدن به اهداف بلندپروازانه است که در آن انسانها میتوانند با تبدیل چالشها به فرصتها، به سوی زندگیای بهتر و خلاقانهتر گام بردارند.
رستخیز
لغت نامه دهخدا
رستخیز. [ رَ ت َ / رَ ] ( اِ مرکب ) رستاخیز. برخاستن مردگان. ( از: ریست، مرده، میت + خیز، برخاستن ). ( یادداشت مؤلف ). رستاخیز. قیامت. ( لغت محلی شوشتر نسخه خطی کتابخانه مؤلف ) ( از فرهنگ جهانگیری ). روز قیامت و محشر و رستاخیز. ( ناظم الاطباء ). به معنی رستاخیز است که قیامت باشد. ( برهان ). کنایه از قیامت و با لفظ برانگیختن و برآمدن مستعمل. ( آنندراج ). این لفظ را فرهنگ نویسان فارسی بعضی با فتح اول ضبط کرده اند که مأخوذ ازرَستن باشد و بعضی با ضم اول دانسته اند که مأخوذ از روییدن باشد و بعضی هر دو حرکت را جایز دانسته اند،لیکن صحیح با کسر اول است، چه در پهلوی ریستاخیز است و ریست به معنی مرده و معنی مجموع برخاستن مرده است. در اوستا هم ایریسته به معنی مردن است. ( از فرهنگ نظام ). قیامت و معنی ترکیبی رها شدن و برخاستن. ( غیاث اللغات از برهان و جهانگیری ). از نامهای قیامت باشد. ( فرهنگ خطی ). رستاخیز. ستخیز. ساعت. روز شمار. روز جزا. معاد. قیامت. محشر. یوم الدین. حشر. نشر. یوم النشور. یوم الحشر. آزفة. ازفة. واقعه. نشور. ( یادداشت مؤلف ).
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
فرهنگ فارسی
رستاخیز
( اسم ) برخاستن مردگان بعث.
نوخیز یا در انجمن آرا و آنندراج به نقل از فرهنگ رشیدی و موید و کشف اللغات بمعنی حشر و قیات بدین ضبط آمده ولی با توجه به فرهنگهای دیگر و ریشه کلمه صحیح نمی نماید.