دانگان

فرهنگستان زبان و ادب

{granum} [زیست شناسی- علوم گیاهی] ستونی از ریزکیسه های موجود در سبزدیسه که همانند سکه های روی هم قرارگرفته است

ویکی واژه

ستونی از ریزکیسه‏های موجود در سبزدیسه که همانند سکه‏‌های روی‏هم‏قرارگرفته است.

جمله سازی با دانگان

ای چشم تو چون نرگسی شد خواب در چشمم خسی بیدار می‌بینم بسی لیک از پی دانگانه‌ای
شدند آن بزرگان و دانندگان سواران جنگی و مردانگان
چنین داد پاسخ به فرزانگان بدان نامداران و مردانگان
اژدهایی چون ستون خانه‌ای می‌کشیدش از پی دانگانه‌ای
ای در جوال عشوه علی‌وار ناشده از حرص دانگانه به گفتار روزگار