خوان یغما. [ خوا / خا ن ِ ی َ ] ( ترکیب اضافی، اِ مرکب ) کنایه از خوانی باشد که کریمان بگسترانند و صلای عام دردهند و معنی آن خوان تاراج است چه یغما بمعنی تاراج باشد. ( برهان قاطع ) ( آنندراج ) ( از انجمن آرای ناصری ): پراگنده ای گفتش ای خاکسار برو طبخی از خوان یغما بیار.سعدی ( بوستان ).بر این خوان یغما چه دشمن چه دوست.سعدی.فغان کاین لولیان شوخ شیرین کار شهرآشوب چنان بردند صبر از دل که ترکان خوان یغما را.حافظ.
فرهنگ معین
( ~ِ یَ ) [ فا - تُر ] (اِمر. ) ۱ - سفره ای که برای عموم مردم بگسترانند و صلای عام در دهند. ۲ - مجازاً غارت، چپاول.
فرهنگ فارسی
کنایه از خوانی باشد که کریمان بگسترانند وصلای عام در دهند و معنی آن خوان تاراج است چه یغما بمعنی تاراج باشد.
ویکی واژه
فا - تُر سفرهای که برای عموم مردم بگسترانند و صلای عام در د مجازاً غارت، چپاول.
جمله سازی با خوان یغما
خدا خراب کند آن کسی که مملکتی برای منفعت خویش خوان یغما کرد
تو نیز از خوان یغما غارتی کن تو نیز، ارگنج نعمت قسمتی بر
هر دو عالم خوان یغمای وی است نیک و بد هم غرق نعمای وی است