آذرگشسب (مخفف آذرگشنسب) یکی از سه آتش مقدس و مهم در جهان باستان ایران است. در باورهای دینی زرتشتی، آذرگشسب نام فرشتهای است که موکل بر آتش است و همواره در آتش حضور دارد.
همچنین آذرگشسب نام آتشکدهای بوده که در شهر بلخ قرار داشته و یکی از مراکز مهم مذهبی زرتشتیان به شمار میرفته است و گفته شده است که گنجینهها و کتابهای مقدس مانند «زند و اوستا» نیز در این مکان نگهداری میشدند. بنا به روایات تاریخی، اسکندر مقدونی این آتشکده را ویران کرده و گنجینهها را غارت کرده است.
در شاهنامه فردوسی، آذرگشسب نام یکی از سرداران برجسته و معروف در زمان خسرو پرویز است. نام این شخصیت تاریخی یا اسطورهای در متون حماسی و تاریخی ایران باستان آمده است.
از اسب اندر آمد چو آذرگشسب ببوسید ضحاک را سمّ اسب
سپهبد چو بشنید برکرد اسب بیامد برش همچو آذرگشسب
خروشنده مانند آذرگشسب سپر بر کتف بود بر پشت اسب
نیروهای همزادی که در اندیشه انسان پدیدار میشوند مخالف نیستند، همگی در هستی انسان نیک اند و قابلستایش. این انسان است که با اندیشهٔ خود موجب دگرگونی در این هستی میشود. همانگونه که آذرگشسب این دو گوهر یعنی نیکی و بدی را مینوی میداند و با اندیشهٔ انسان پیوسته میخواند زیرا سنجش نیک و بد با اندیشهٔ انسان است و وجود خارجی ندارد. یعنی نیکی جز سنجش فکری چیز دیگری نیست.
سواران چین همچو آذرگشسب رسیدند پیشش کشیدند اسب
ایزدگُشَسپ یا آذرگشسپ که به صورت ایزدگشسب و آذرگشسب هم نوشته شدهاست، در شاهنامه نام سردارِ بهرام چوبین است که در نبردها همواره و پیوسته به همراه بهرام بود.
در سال ۶۲۳ میلادی در جنگ بین شاهنشاهی ساسانی و امپراتوری بیزانس، آتشکده آذرگشسب واقع در شهر گنزک توسط هراکلیوس، امپراتور بیزانس غارت شد. اما ایرانیان موفق شدند آتش مقدس را پیش از سقوط شهر نجات دهند و پس از بازپسگیری گنزک، آتشکده آذرگشسب را بازسازی کردند.