بلبشو

بلبشو به معنای هرج و مرج و بی نظمی است. این واژه از ریشه‌ای به احتمال زیاد به معنای برو و بنه نشأت می‌گیرد و نشان‌دهنده وضعیتی است که در آن افراد به حال خود رها شده و هیچ‌کس به فکر دیگری نیست. در واقع، بلبشو به شلوغی و بی‌نظمی اشاره دارد که در آن همه چیز در هم و برهم است و نظم و ترتیب از بین رفته است. این اصطلاح به وضوح حس آشفتگی و بی‌توجهی را منتقل می‌کند، جایی که همه در حال انجام کارهای خود هستند و کسی به دیگری اهمیت نمی‌دهد. در چنین فضایی، افراد به جای همکاری و همفکری، هر کدام در دنیای خود غرق شده و نتیجه‌اش می‌شود یک آشفتگی و شلوغی غیرقابل تحمل. این مفهوم می‌تواند در موقعیت‌های اجتماعی یا حتی در زندگی روزمره نیز نمود پیدا کند، جایی که بی‌نظمی باعث بروز مشکلات و چالش‌ها می‌شود.

لغت نامه دهخدا

بلبشو. [ ب َ ب َ / ب ِ ب ِ ] ( اِ ) از اتباع است، و شاید در اصل بِهِل و بِشو باشد یعنی بنه و برو. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). هرج ومرج. شلوغ. شلوغ پلوغ. بی نظم. شلوغیی که درآن کسی به فکر کسی نباشد. ( از فرهنگ فارسی معین ).
- اوضاع بلبشو؛ اوضاع درهم و برهم.
- بلبشوبازی درآوردن؛ شلوغ کردن. ازدحام کردن بطوری که کسی در فکر کسی نباشد. ( از فرهنگ عوام ).

فرهنگ معین

(بَ بَ )( اِ. ) آشفتگی، بی نظمی، آشوب، هرج و مرج.

فرهنگ عمید

۱. غوغا، شلوغی.
۲. هرج و مرج.

فرهنگ فارسی

بگذاروبروکنایه ازغوغا، شلوغی وهرج ومرج

ویکی واژه

آشفتگی، بی نظمی، آشوب؛ هرج و مر