اخطار یک مفهوم بسیار مهم و حیاتی است که در برهههای مختلف زندگی ما، به ویژه در زمینههای اجتماعی و اقتصادی، به کار میرود. این واژه به معنای هشدار یا اطلاعرسانی در مورد یک وضعیت خطرناک یا نگرانکننده است که ممکن است پیامدهای منفی به دنبال داشته باشد. این واژه میتواند به شکلهای مختلفی از جمله اعلام خطر در مورد بلایای طبیعی، هشدارهای بهداشتی و ایمنی، یا حتی اطلاعرسانی در مورد تغییرات قانونی و حقوقی ظاهر شود. به عنوان مثال، در شرایطی که یک خطر طبیعی مانند زلزله یا طوفان در حال وقوع است، اخطارها به مردم کمک میکنند تا به سرعت اقدامات لازم را انجام دهند و از آسیبهای احتمالی جلوگیری کنند. همچنین، در حوزه سلامت عمومی، میتوانند به ما در مورد شیوع بیماریها و ضرورت رعایت نکات بهداشتی اطلاعرسانی کنند. از سوی دیگر، در عرصههای اقتصادی، میتوانند به معنای هشدار درباره تغییرات ناگهانی در بازار یا ریسکهای سرمایهگذاری باشند که برای جلوگیری از ضررهای مالی ضروری هستند. به طور کلی، اخطار به عنوان یک ابزار مهم اطلاعرسانی، نقش بسزایی در افزایش آگاهی و پیشگیری از خطرات ایفا میکند و به ما یادآوری میکند که همیشه باید هوشیار و آماده برای مواجهه با چالشها باشیم. در نهایت، درک و توجه به آن ها میتواند به ما کمک کند تا امنیت و سلامت خود را حفظ کنیم و از پیشامدهای ناگوار جلوگیری کنیم.

اخطار
لغت نامه دهخدا
اخطار. [ اِ ] ( ع مص ) در خطر افکندن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ). خود را در تهلکه انداختن. || یاد دهانیدن کسی را بعد فراموشی.یاد آوردن امری کسی را بعد فراموشی. || بدل گذرانیدن چیزی. بدل بگذرانیدن. ( تاج المصادر بیهقی ). || بلند قدر و منزلت گردانیدن کسی را: اخطره اﷲ. || خود را گرد گردانیدن برای حریف، پس برآمدن برای جنگ با وی. || گرو بستن. || اخطار مال؛ مال را بگرو در میان نهادن. || اخطار فلان فلان را؛ هم قدر و هم منزلت کسی گردیدن. || اخطار کردن؛ اعلام کردن.
اخطار.[ اَ ] ( ع اِ ) ج ِ خِطر. || ج ِ خَطَر. بلاها. تهلکه ها. امور عظیمه: در اخطار نفس خویش در مقاحم حتوف و اعتراض شهادت در ملاحم حروب و معارض اسنه و سیوف بسلامت برآمد. ( ترجمه تاریخ یمینی ).
آندو گفتندش نصیحت در سمر
که مکن ز اخطار خود را بیخبر.مولوی.باقیات الصالحات آمد کریم
رسته از صد آفت و اخطار و بیم.مولوی.بر عزم مصر باصفهان رفتم و از آنجا بر راه آذربیجان بعد از اخطاری که مشاهده کردم. ( جهانگشای جوینی ).
فرهنگ معین
( اِ ) [ ع. ] ۱ - (مص م. ) در خطر افکندن. ۲ - ابلاغ و اعلام کردن. ۳ - (اِ. ) آگهی، اعلام.
فرهنگ عمید
ضرورت انجام یا پرهیز از امری را به کسی یادآوری کردن، آگاه کردن، گوشزد کردن، هشدار.
فرهنگ فارسی
دانشنامه اسلامی
ازعنوان اخطار، در باب صلات، سخن رفته است.
منظور از اخطار، حاضر کردن صورت عمل در ذهن است که اعتبار آن در نیت، مورد اختلاف است.