انقطاع به معنای قطع یا توقف یک روند یا جریان است که در زمینههای مختلف به کار میرود. این واژه در بسیاری از حوزهها مانند علم، فرهنگ، و اجتماع مورد استفاده قرار میگیرد. به عنوان مثال، انقطاع در علم میتواند به معنای توقف یا قطع ارتباط میان دادهها و اطلاعات باشد که این امر میتواند به مشکلاتی در پژوهشها و تحقیقات منجر شود. در حوزه فرهنگی، ممکن است به قطع ارتباط بین نسلها یا از دست رفتن سنتها و آداب و رسوم اشاره داشته باشد. این مسئله میتواند تأثیرات منفی بر هویت فرهنگی یک جامعه داشته باشد. همچنین، در زمینه اجتماعی، انقطاع به معنای قطع ارتباطات انسانی و اجتماعی نیز میتواند به بروز احساس تنهایی و انزوا در افراد منجر شود. به طور کلی، یک مفهوم چندبعدی است که درک آن نیازمند توجه به زمینههای مختلفی است که در آن به کار میرود. تلاش برای جلوگیری از انقطاع در هر یک از این حوزهها میتواند به پایداری و توسعه جوامع کمک کند.
انقطاع
لغت نامه دهخدا
علی القطع نپذیرم اقطاع شاهان
من و ترک اقطاع و پس انقطاعی.خاقانی.علوی و سفلی نکردی در ضمیرم ره که بودی
انصراف از آن و اینم انقطاع از این و آنم.ادیب السلطنه سمیعی.- انقطاع داشتن؛ بریدن از دنیا. تبتیل:
گر شدی عاشق دلا قطع نظر کن از دو کون
نیستی محرم به عشقش گر نداری انقطاع.اسیری لاهیجی ( از آنندراج ).- به انقطاع رسیدن؛ بریده شدن. قطع شدن: بعضی به گیاه وکشت سد رمق می کردند، از زروع و ریوع اطماع به انقطاع رسید. ( ترجمه تاریخ یمینی ).
|| انقراض و نابودی. || توقف. ( ناظم الاطباء ).
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
فرهنگ فارسی
فرو ماندن در راه از قافله یا سپری شدن آب چاه. رفتن و سپری شدن آب چاه. بریده شدن. انصرام. اختتام مبحث.
جملاتی از کلمه انقطاع
هست بلبل عشق و رندی و سماع شد هما فکر قناعت و انقطاع
بندگی فرما مرا تا خواجه گردم که هست خدمت تو کیمیای دولت بی انقطاع