استبداد

استبداد به معنای نوعی حکومت یا نظام سیاسی است که در آن قدرت به صورت متمرکز و بدون محدودیت در دست یک فرد یا گروه خاص قرار دارد. در این نظام، حاکم یا حاکمان به طور مطلق و بدون نظارت یا کنترل از سوی نهادهای دیگر، تصمیم‌گیری می‌کنند و حقوق و آزادی‌های فردی شهروندان به شدت محدود می‌شود.

تعریف:

استبداد به وضعیتی اشاره دارد که در آن حاکمیت به صورت خودسرانه و بدون مشارکت عمومی اعمال می‌شود. در این نوع حکومت، قدرت سیاسی معمولاً به یک فرد (مثل دیکتاتور) یا یک گروه (مثل حزب حاکم) محدود می‌شود.

ویژگی‌ها:

عدم مشارکت عمومی: در نظام‌های استبدادی، شهروندان معمولاً حق مشارکت در تصمیم‌گیری‌های سیاسی را ندارند و انتخابات آزاد و عادلانه وجود ندارد.

سرکوب مخالفان: در این نوع حکومت‌ها، هر گونه انتقاد یا مخالفت با حاکمیت سرکوب می‌شود و مخالفان سیاسی ممکن است تحت تعقیب، زندانی یا حتی کشته شوند.

نظارت و کنترل: رسانه‌ها و نهادهای اجتماعی تحت کنترل حاکمیت قرار دارند و آزادی بیان و آزادی رسانه‌ها به شدت محدود می‌شود.

استفاده از ترس: استبداد معمولاً بر پایه ایجاد ترس و وحشت در میان مردم بنا شده است تا از هرگونه شورش یا اعتراض جلوگیری کند.

لغت نامه دهخدا

استبداد. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) بخودی خود کار کردن. بخودی خود بکار ایستادن. ( منتهی الارب ) ( تاج المصادر بیهقی ). بخودی خود بکاری قیام کردن. ( زوزنی ). تنها بر سر کاری ایستادن و منع کس قبول نکردن. متفرد بکاری شدن. ( از منتهی الارب ). برأی خود بکاری پرداختن. تفرّد. استقلال. خودرائی. خودکامگی. خودسری. خیره رائی: استبدّ به؛ بخودی خود به آن کار ایستادو متفرد شد به آن. و منه: من استبدّ برأیه ضل. و در حدیث امیرالمؤمنین علی علیه السلام است: کنا نری اَن َّ لنا فی الامر حقّاً فاستبددتم علینا. مقابل مشاورة. و فی الحدیث: المشاورة من السﱡنة و الاستبداد من شیمةالشیطان: هرچند سلطان دست از استبداد و تدبیرهای خطا نخواهد کشید اکنون که چنین حالها افتاد سوی امیرک بیهقی باید نبشت تا شهر نگاه دارند. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 665 ). این خداوند را استبدادی است از حد واندازه گذشته. ( تاریخ بیهقی ص 542 ). می بینی این استبدادها و تدبیرهای خطا که این خداوند پیش گرفته است ترسم که خراسان از دست ما بشود که هیچ دلایل اقبال نمی بینم. ( تاریخ بیهقی ص 571 ). کارها رفت سخت بسیار ازهر لونی پسندیده و ناپسندیده آنچه مثال وی نگاه داشتند و آنچه بر طریق استبداد رفتند. ( تاریخ بیهقی ص 402 ). طبع این خداوند دیگر است که استبدادی میکند بی اندیشه. ( تاریخ بیهقی ص 407 ). این خداوند ما همه هنر است و مردی، اما استبدادی عظیم دارد که هنرها را می پوشاند. ( تاریخ بیهقی ص 515 ). بطمع محال و استبداد دراین کار پیچیده است. ( تاریخ بیهقی ص 455 ). هرآینه در سر این استبداد شوی. ( کلیله و دمنه ). از این استبداد درگذر. ( کلیله و دمنه ). سلطان برخلاف رضای پدر بر تفویض شغل دیوان خود استبدادی نمیتوانست نمود. ( ترجمه تاریخ یمینی چ طهران ص 357 ). || قرار گرفتن رای و مشیت: و لما استبد اﷲ تعالی بمشیته فی نقل الامام النقی الطاهر الزکی. ( تاریخ بیهقی ص 299 ).
راند دیوان را حق از مرصاد خویش
عقل جزوی را ز استبداد خویش.مولوی.

فرهنگ معین

(اِ تِ ) [ ع. ] (مص ل. ) ۱ - خود رأی بودن، خودسری. ۲ - فرمانروایی مطلق یک حزب. ۳ - ظلم و تعدی.

فرهنگ عمید

۱. به میل و رٲی خود کار کردن، خودرٲی بودن، خودرٲیی، خودسری، خودکامگی.
۲. (اسم ) (سیاسی ) حکومتی که مردم در آن نقشی ندارند و فرمانروایان مقید به قانون نیستند و به میل و ارادۀ خود تصمیم می گیرند.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱ - تنهایی در رای و در کار خود رایی خود سری. ۲ - فرمانروایی بطور استقلال و بدون مشورت قو. مقننه. ۳ - ظلم و تعدی ناشی از استقلال کلی.

فرهنگستان زبان و ادب

{dictatorship} [علوم سیاسی و روابط بین الملل] حکومت خودسرانه و مهارنشدۀ یک فرد یا گروه

دانشنامه آزاد فارسی

رجوع شود به:دیکتاتوری

جملاتی از کلمه استبداد

دریغ آن ناصرالدین شاه و استبداد دورانش عزیز حضرت سلطان امین بزم خاقانش
پس از آزادی فرانسه سارتر نوشت که فرانسویان هیچ‌گاه چنان آزاد نبوده‌اند که در جریان اشغال حکومت استبدادی ویشی و جنبش مقاومت. زیرا با گزینش بدیل‌هایی چون پیوستن به جنبش مقاومت مدارا سکوت ویا هم کاری با اشغال گران آزاد بودند.
تنها در برخی موارد استثنایی ممکن است فردی را بدون داشتن وکیل قانونی و بدون هیچگونه حکم قضایی تحت بازداشت خانگی قرار دهند. در برخی از کشورها در پی انتقادات شدید به این مجازات در طی سالیان، بازداشت خانگی به عنوان مصداقی از نقض حقوق بشر شناخته شده‌است. دربسیاری از کشورهای با حکومت استبدادی بازداشت خانگی با انگیزه سیاسی و به عنوان ساده‌ترین راه برای محدود کردن مخالفان شناخته می‌شود.
عمده شهرت این فیلم بابت سرود متن فیلم با عنوان یار دبستانی است. یار دبستانی بعدها در جریان مبارزات جنبش دانشجویی به سرود رسمی این جنبش و نمادی برای بیش از نیم قرن مبارزهٔ این جنبش علیه ظلم و استبداد تبدیل شد. مضمون این سرود شورانگیز دعوت به مبارزه علیه استبداد و دیکتاتوری است.
مشیرالسلطنه در مجموع یازده ماه بر سر کار بود و سه کابینه تشکیل داد که در هر سه کابینه وزارت کشور با او بود. در کابینه مشیرالسلطنه افراد موجهی مانند مستوفی و مؤتمن الملک و مشیرالدوله و محتشم السلطنه هم عضویت داشتند. دوران یازده ماههٔ صدارت مشیرالسلطنه در تاریخ مشروطیت ایران به استبداد صغیر تعبیر شده‌است.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم