بز

بز

بز یکی از موجودات زنده‌ای است که خداوند آن را آفریده و در قرآن نیز به آن اشاره شده است. این حیوان از دسته پستانداران و خانواده تهی شاخان محسوب می‌شود و به زیر راسته نشخوارکنندگان و راسته سم‌داران تعلق دارد. این حیوان به عنوان دام‌های اهلی پرورش می‌یابند و همچنین در طبیعت به شکل وحشی به نام بز کوهی وجود دارند.

قرآن کریم به وجود دو نوع آن، یعنی نوع اهلی و وحشی، اشاره می‌کند. در سوره انعام به این موضوع پرداخته شده است که خداوند، آفریننده باغ‌ها و زمین‌های زراعی با میوه‌های مختلف، از جمله زیتون و انار است. در این آیات به انسان‌ها توصیه می‌شود که از میوه‌ها بهره‌برداری کنند و حق نیازمندان را در روز برداشت ادا نمایند و از اسراف پرهیز کنند، زیرا خداوند اسرافکاران را دوست ندارد.

همچنین در آیات قرآن به تعداد مشخصی از حیوانات حلال اشاره شده است. در اینجا به شش حیوان ذکر شده که شامل دو نوع بز و دو نوع گوسفند است. از آنجا که این موضوع به‌ویژه در زمینه حلال یا حرام بودن حیوانات مطرح می‌شود، از مومنان خواسته شده است که با علم و آگاهی نسبت به این مسائل پاسخ دهند.

لغت نامه دهخدا

بز. [ ب ُ ] ( اِ ) گوسفند اعم از آنکه دنبکی باشدیا غیردنبکی، و آنرا به عربی تیس گویند. ( آنندراج ).قسمی از گوسپند بی دنبه که دارای شاخهای راست بدون اعوجاج است و نر و ماده میباشد. ( ناظم الاطباء ). گوسفند شاخ و ریش دار بی دنبه. ( یادداشت دهخدا ). پستانداری از خانواده تهی شاخان جزو زیرراسته نشخوارکنندگان از راسته سم داران که جزو دامهای اهلی تربیت می شود واز گوشت و شیر و پشم و کرک آن استفاده می کنند. احتمالاً در ایام باستانی در ایران آنرا اهلی کردند. بزهای حقیقی از نوع کاپرا و از تیره بوویده و اصلاً ازبر قدیم هستند و در آن بر استعمال شیر بز معمول است. ( از فرهنگ فارسی معین ) ( از دائرةالمعارف فارسی ). معز. ( ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ). ماعز. چپش. ( یادداشت دهخدا ). در بعضی لهجات محلی بز تنها بر ماده گوسپند بی دنبه مودار اطلاق می شود و نر آنرا تیشتر گویند. بز به هیئت وحشی و بنام بز کوهی به صورت دسته های کوچک در کوهستانهای آسیای صغیر و ایران و کوههای هیمالیا و هندوکش فراوان است و غالباً به شکار شکارگران درمی آیند. و اصطلاحاً آن را «شکار» نیز می گویند

فرهنگ معین

( ~. ) (اِ. ) = پژ. پج: ۱ - پشتة بلند. ۲ - تیغ کوه.
(بُ ) ( اِ. ) هر یک از گونه های جانوران پستان دار نشخوارکننده از تیره گاوان که جزو دام های اهلی تربیت می شود و از گوشت و پنیر و پشم و کرک آن استفاده می کنند و به هیئت وحشی نیز به نام بز کوهی وجود دارد.
(بَ ) (اِ. ) آیین، قاعده، طرز، روش.
(بَ زّ ) [ ع. ] ( اِ. ) جامة کتانی یا پنبه ای.

فرهنگ فارسی

( اسم ) جام. کتانی یا پنبه یی پارچ. نخی جام. ریسمانی. جمع: بزوز.
لقب ابراهیم بن عبدالله نیشابوری محدث معرب بز فارسی.

جملاتی از کلمه بز

در بزم کس نماند که پنهان ز دیگران از نرگسش نشانه تیر نظر نکرد
شدی شاخ از باد لرزان چو بید سر سبز کهسار گشتی سپید
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم