برک

بَرَک نوعی پارچهٔ دست باف و محکم است که از پشم شتر یا کرک بز با دست می‌بافند و از آن لباس زمستانه می‌دوزند. برک از لطافت و استحکام خاصی برخوردار است و از آن بیشتر برای تهیه و دوخت کت استفاده می‌شود. این پارچه ها گرمای بیشتری هم دارند. درویشان از برک کلاه درست می کردند. همچنین برک روستایی کم جمعیت در استان خراسان واقع شده است.

  • گر نکردی جامه و کفش و کله، سنگین تنم چون گیاه خشک برکندی ز جا صرصر مرا
  • بیا که مآء معینمان ز بس کدورت یافت ازین بلاد همی برکنیم آبشخور
  • به کلی جانب او آورد روی به کام او ز عالم برکند خوی
  • ماه مهر آمد زیادت‌کرد باید مهر ماه آب شد چون زنگ برکف باده‌ها باید چو زنگ
  • آن شب که رسول ما سفر کرد به عرش سر از خم نه سپهر برکرد به عرش

لغت نامه دهخدا

برک. [ ب َ ] ( ع اِ ) اشتران اهل حواء و جز آنها که شبانگاه بخوابگاه بازگردند. ( اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). شتران اهل خبا و غیر آن ها که شبانگاه بخوابگاه بازگردند یا گروه شتران فروخفته یا شتران بسیار. ( منتهی الارب ). بارک. بارکة. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). ج، بروک. ( منتهی الارب )( مهذب الاسماء ). || سینه یا باطن سینه. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). گرداگرد سینه. ( مهذب الاسماء ). || پوست سینه شتر که در خفتن ملصق بزمین باشد. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).
برک. [ ب َ رَ ] ( اِ ) قسمی از گلیم. ( برهان ) ( فرهنگ فارسی معین ) ( ناظم الاطباء ). || بافته ای باشد از پشم شتر که بیشتر درویشان از آن قبا و کلاه سازند. ( برهان ). قسمی از پشمینه که از پشم شتر بافند. ( انجمن آرا ). قسمی جامه پشمین دستباف که از آن سرداری و قبا میکردند. ( یادداشت مؤلف ). این پشمینه در ایران اکنون چنان تکمیلی یافته که ملوک و امرا از آن قبا و جبه کنند. ( انجمن آرا ). نوعی پارچه ضخیم که در خراسان از پشم شتر یا کرک بز با دست بافند و از آن جامه زمستانی دوزند. ( فرهنگ فارسی معین ). پارچه ای از کرک گوسفند و بسیار نفیس و اعلا که از آن جبه و سرداری دوزند، و برک بخرز و کرمان بر سایر اقسام آن ترجیح دارد.
 

فرهنگ معین

(بَ رَ ) ( اِ. ) ستارة سهیل.
( ~. ) ( اِ. ) نوعی پارچة ضخیم که در خراسان از پشم شتر یا کرک بز با دست بافند و از آن جامة زمستانی دوزند.

فرهنگ عمید

۱. نوعی پارچۀ ضخیم از پشم شتر یا کرک بز که از آن لباس زمستانی به خصوص پالتو می دوزند.
۲. نوعی جامۀ ضخیم که در زمستان چوپانان بر تن می کنند یا روی دوش می اندازند.
= پَرک

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱- نوعی پارچ. ضخیم که در خراسان از پشم شنر یا کرک بربا دست بافند و از آن جام. زمستانی دوزند.۲- قسمی از گلیم. ۳- جام. کوتاهی که تا کمرگاه را پوشاند و مردم گیلان آنرا می پوشیدند.
شهرت یوسف بن ابراهیم است که او از خراسان بود و بر خلیفه محمد مهدی خروج کرد و گروه بسیاری بر او گرد آمدند و مرو الرود و طالقان و جوزجان و پوشنج را تسخیر کرد.

دانشنامه عمومی

برک (قرقیزستان). برک ( به لاتین: Barak ) یک منطقهٔ مسکونی در قرقیزستان است که در استان اوش واقع شده است. برک ۶۲۷ نفر جمعیت دارد و ۸۶۸ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده است.
برک (نهبندان). برک روستایی کم جمعیت در بخش سرداران شهرستان نهبندان استان خراسان جنوبی ایران است. موقعیت جغرافیایی روستای برک در ۱۲۵ کیلومتری جنوب غربی بیرجندو 95 کیلومتری شمال غربی نهبندان واقع است. موقعیت برک : ۳۲ ° ۴ ’ ۲۲ ٫ ۵۳ ″N و ۵۹ ° ۲۵ ’ ۲۸ ٫ ۴۲ ″E می باشد ارتفاع روستا از سطح دریا ۱۸۲۰ متر می باشد این روستا ازجنوب غربی به کوه سیه کمر از طرف شمال لاخ برک وازطرف مشرق به لاخ گل کن محصور شده است وجه تسمیه واژه برک در فرهنگ معین چنین توصیف شده است ۱ - برک= ستاره سهیل ۲ - برک ۱ - نوعی پارچه ی ضخیم که درخراسان از پشم شتر یا کرک بز بادست می بافند و از آن جامه زمستانی می أوزند ۲ - قسمتی از گلیم ۳ - جامه ی کوتاهی که مردم گیلان می پوشند. با توجه به وجود بز و شتر و نوع آب وهوای سرد وخشک در زمستان همان توضیح لباس ضخیم برا ی نامگذاری برک مناسبتر است تاریخچه قدمت برک مشخص نیست اما با توجه به وجود قبرستان زرتشتیان در روستاهای اطراف؛این منطقه از قدمت زیادی برخوردار است.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] بُرَک، حجّاج بن عبدالله صَریمی (مق ح ۴۰ق /۶۶۰م )، ضارب معاویة بن ابی سفیان بود.
ظاهراً واژه «برک » کنایه از دلیری و جنگاوری است. در برخی منابع، این شهرت همچون نام به کار رفته، اما در منابع دیگر تصریح شده که نام اصلی برک، حجاج بوده است. برک از تیره بنی صریم بن مُقاعس از قبیله بزرگ بنی تمیم بود. 
[ویکی الکتاب] تکرار در قرآن: ۳۲(بار)
[ویکی فقه] برک (لباس). بَرَک، نوعی پارچه دستباف محکم و با دوام عموماً از کرک بز یا پشم شتر، که در کشورهایی چون ایران، افغانستان، لیبی، الجزایر برای تهیه پوشاکی چون پالتو، لبّاده، شولا (در افغانستان)، نوعی ردا (در میان عرب ها)، چوخا (بالاپوش چوپانان)، مُچ پیچ (=به محلّی خراسانی: «پِی تُوَه» به معنای تابیده به پیِپا یا تابه و گرم کننده پی) و شال های برکی (در ایران) به کار می رود.
این پارچه، که در عربی بَرکّان، در فرانسه bouracan و در اسپانیولی barracan نامیده می شود، ظاهراً درگذشته های دور در ایران بیش تر برای تهیه کلاه و قبای درویشان به کار می رفته، 
 

ویکی واژه

ستارة سهیل.
واژه برک معادل ابجد 222 تعداد حروف 3 تلفظ barak نقش دستوری اسم ترکیب (اسم) [سنسکریت] [قدیمی] مختصات ( ~.) ( اِ.) آواشناسی barak الگوی تکیه WS شمارگان هجا 2 منبع لغت‌نامه دهخدا فرهنگِ سَنسکریت فارسی
نوعی پارچة ضخیم که در خراسان از پشم شتر یا کرک بز با دست بافند و از آن جامة زمستانی دوزند.

جملاتی از کلمه برک

خدایش غریق برکات بیکران کناد که مردی خوش سخن و دانشمند و تاریخ‌دان و مهمان نواز و محبت پیشه بود.»
کوس نصرت کوب و چرم طبل اگر سوده شود تیغ برکش پوست از سرهای دشمن ساز کن
در این روستا از سال ۲۰۱۰ یک مجمع آموزشی احداث شده‌است که علاوه بر پوشش آموزشی به دانش آموزان ابتدایی در این روستا، آموزش ۱۴ روستای اطراف مانند روستاهای چغارچوئیه، بنگان، برکنان و سایر توابع دهستان بزنجان را نیز پوشش دهی می‌کند. این روستا دارای مدارس ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان بوده‌است که به دلیل مهاجرت جمعیت، دبیرستان و راهنمایی آن تعطیل شده‌است.
همه جنگ را تیغها برکشید وزین دشت هامون سر اندرکشید
سید علاءالدین مورخ لاری در کتابش با عنوان تاریخ لارستان اشاره می‌کند که در کل منطقهٔ لارستان، برکه‌هایی به بزرگی برکه‌های گراش یافت نمی‌شود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم