بازنشسته به فردی اطلاق میشود که پس از سالها کار پیوسته و در سنین بالا، از ادامه خدمت دولتی معاف میشود و در عوض، حقوقی بهعنوان مستمری دریافت میکند. این وضعیت به معنای پایان کار فعال فرد در یک شغل رسمی است، در حالی که او همچنان از مزایای مالی برخوردار است. به نوعی، بازنشستگی به فرد این امکان را میدهد که پس از سالها تلاش و خدمت، به آرامش و استراحت بپردازد. در اینجا، مفهوم خاموشی و فرونشستگی نیز به این حالت اشاره دارد، به این معنا که فرد از فعالیتهای روزمره خود فاصله میگیرد و به دوران جدیدی از زندگی وارد میشود. بازنشستگی نه تنها یک تغییر در وضعیت شغلی است، بلکه فرصتی برای بازنگری در زندگی و اختصاص زمان بیشتر به علایق و فعالیتهای شخصی نیز فراهم میآورد.
بازنشسته
لغت نامه دهخدا
شمع فلک با هزار مشعل انجم
پیش وجودت چراغ بازنشسته است.سعدی ( طیبات ).
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. [قدیمی، مجاز] خاموش شده.
فرهنگ فارسی
ویکی واژه
کسی که در پیری یا پس از مدتی طولانی یا به علل دیگر از کار برکنار شود و از حقوق بازنشستگی استفاده کند.
جمله سازی با بازنشسته
در سال ۱۴۰۱ ادوبی این برنامه را بازنشسته و با ادوبی فرسکو جایگزین کرد.
«عزا عزاست امروز، روز عزاست امروز، بازنشسته مظلوم، صاحبعزاست امروز»