کلمه ایشان در زبان فارسی به عنوان ضمیر جمع برای اشاره به انسانها به کار میرود، اما به صورت مفرد و با احترام نیز استفاده میشود. این ضمیر شامل دو نوع است: فاعلی و اضافی. در برخی موارد، به منظور احترام، به صورت مفرد به کار میرود و گاهی نیز برای اشاره به حیوانات استفاده میشود. معنای آن آنها یا او است و به طور خاص برای اشاره به فرد یا افرادی با ادب و احترام به کار میرود. این ضمیر به صورت جمع نیز به کار میرود و میتواند برای اشاره به افراد با جنسیتهای مختلف استفاده شود. استفاده از این ضمیر معمولاً نشاندهنده احترام به فرد یا افراد مورد نظر است و در مکالمات رسمی و ادبی رایج است. در مکالمات غیررسمی، معمولاً به جای این ضمیر از او یا آنها استفاده میشود.
ایشان
لغت نامه دهخدا
ایشان. ( ضمیر ) پهلوی، «اوشان » جمع «او» ( او، اوی ). ( از حاشیه برهان چ معین ). ضمیری است نسبت به ذوی العقول به طریق تعظیم و جمع نیز استعمال کنند. ( برهان ) ( از انجمن آراء ). ضمیر شخصی منفصل ( جمع ذوی العقول ) که برای تعظیم مفرد نیز استعمال شود. گاه «ایشان » را به «ایشانان » جمع بسته اند. ( فرهنگ فارسی معین ). ضمیر جمع غائب و گاهی بجهت تعظیم بر ضمیر واحد غائب نیز آرند لیکن همین لفظ فقط و اینان در موضعی استعمال می یابد که تعدد و در مرجع محقق بود نه فرضاً که یک کس را من حیث التعظیم قایم مقام جماعت گردانیده باشند و بعضی از محققین میفرمایند که لفظ ایشان درمحل تعظیم و اینان در محل تحقیر مستعمل میشود و این محل نظر است.
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. ضمیر اشارۀ احترام آمیز برای سوم شخص مفرد.
فرهنگ فارسی
ضمیر شخصی منفصل.الف - فاعلی: ایشان گفتند ایشان رفتند. ب - اضافی: کتاب ایشان خان. ایشان. توضیح ۱ - گاه برای تعظیم مفرد استعمال شود: ( یکی از درویشان ایشان (خواجه بهائ الدین نقشبند ) نشسته بود... حاضرانرا از آن اشراف و شفقت ایشان وقت خوش شد. ) توضیح ۲ - گاه (ایشان ) را به (ایشانان ) جمع بستهاند. توضیح ۳- گاه برای حیوان نیز بکار رفته: (امیر مسعود ایشان را دوست داشتی و بطلب ایشان بربامها آمدی. ) یا ایشان را. ضمیر شخصی منفصل مفعولی: ایشانرا گفت ایشانرا داد.
جملاتی از کلمه ایشان
مبادا هیچ کس را عشق چونان و گر باشد مبادا هجر ایشان
یک مریدی به رسم طنازی شد از ایشان و کرد غمّازی
که با ایشان نظر باشد بشاهد که تا شاهد بود یکباره زاهد