افتقار

افتقار

افتقار به معنای نیازمندی یا کمبود چیزی است که فرد یا جامعه به آن محتاج است. مترادف‌های این کلمه شامل فقر، تهیدستی، نیازمندی و کمبود هستند.

برای روشن‌ تر شدن مفهوم افتقار، می‌توان گفت که فردی که در شرایط فقر مالی قرار دارد، نمی‌تواند نیازهای اولیه خود را تأمین کند.

لغت نامه دهخدا

افتقار. [ اِ ت ِ ] ( ع مص )نیازمند گردیدن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). حاجت بکسی پیدا کردن. و به این معنی با «الی » متعدی شود. ( از اقرب الموارد ). || درویش گشتن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). فقیر گردیدن. ( از اقرب الموارد ). || ( اِمص ) احتیاج. درویشی. خواری. عاجزی. ( از منتخب و غیره بنقل غیاث اللغات ). بی چیزی. 

فرهنگ معین

(اِ تِ ) [ ع. ] ۱ - (مص ل. ) ندار شدن، نیازمند گشتن. ۲ - (اِمص. ) فقر، تهیدستی.

فرهنگ عمید

فقیر شدن، بینوا شدن، نیازمند شدن، تهیدستی، درویشی.
افتقار

جملاتی از کلمه افتقار

در ره اخلاص تو جز افتقارم هیح نیست و آنکه زاد او نه فقرست اندرین ره بینواست
در افتقار را بست و گشود باب دولت مس قلب را درین خاک بکیمیا زدم من
تو را بجز بدل خویش افتقار مباد که هست طبع و دلت مرکز و مدار سخن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم