اشغالگر

لغت نامه دهخدا

اشغالگر. [ اِ گ َ ] ( ص مرکب ) آنکه شهر یا محلی را تصرف کند و غالباً بر کسانی اطلاق میشود که برخلاف حق و بزور جائی را میگیرند.

فرهنگ معین

( ~. گَ ) [ ع - فا. ] (ص فا. ) شخص یا نیرویی که جایی را به زور و برخلاف حق تصرف کند.

فرهنگ عمید

۱. آن که به زور و برخلاف حق جایی را تصرف می کند.
۲. سپاهیانی که به زور به کشور دیگر داخل شده و تمام یا قسمتی از آن را تصرف کنند.

فرهنگ فارسی

آنکه به زوروبرخلاف حق جائی راتصرف کند، سپاهیانی که به زوربه کشوردیگرداخل شوندوتمام یاقسمتی از آنراتصرف کنند
( صفت ) دولتی که ناحیه ای را بزور و بر خلاف حق تصرف کند.

ویکی واژه

شخص یا نیرویی که جایی را به زور و برخلاف حق تصرف کند.

جمله سازی با اشغالگر

منشأ این اتحاد به دوره قرون وسطی بازمی گردد. در سراسر تاریخ این پیمان کمک بزرگی به هردو دولت بوده‌است؛ برای مثال، در هنگام جنگ‌های ناپلئونی در جبهه شبه جزیره ایبری، بریتانیا به پرتغال کمک کرد تا در جنگ شبه جزیره بر ارتش اشغالگر فرانسه غلبه کند و در جنگ جهانی اول نیز پرتغال کمک بریتانیا را جبران نمود.
مدتی پس از آزادی، کار در جنبش مقاومت را در برابر اشغالگران از سر گرفت. در ژانویه ۱۹۴۲، او به عضویت کمیته استانی اتحادیه کمونیست‌های یوگسلاوی در مقدونیه درآمد. از آن جایی که کاراماندی تحت نظر بود و همچنین سابقه دستگیری و زندان داشت عملاً نمی‌توانست کار زیادی برای جنبش مقاومت انجام دهد. او تصمیم گرفت عنصر تأثیرگذاری باشد و در بهار به گروه پارتیزان‌های یوگسلاوی بپیوندد.
محور دوم درگیری در شمال اهواز و با حضور طوایف زرگان، باوی، حمیدی، نواصر، سلامات و در یک عملیات پارتیزانی به انفجار لوله‌های نفت شرکت انگلیسی منتهی شد و سومین محور عملیات در منطقه شادگان توسط طوایف بنی کعب و دیگر عشایر فهیم منطقه به فرماندهی سیدجابر آلبوشوکه و الوان کعبی علیه نیروهای اشغالگر انجام شد.
در زمان توکولتی‌نینورتای یکم در پی شورشی در بابل که علیه اشغالگران به انجام رسیده بود، آشوریان نیایشگاه‌های آن شهر، از جمله نیایشگاه مردوک را مورد چپاول قرار دادند و شاه آشور، در بابل، شهر جدید به نام کار-توکولتی-نینورتا ساخت. سپس یک حاکم دست نشانده را در بابل نشاند و خود به آشور بازگشت.
در سال ۱۹۳۷ گروهی از جوانان سوری، متشکل از دانشجویان و طلاب دینی مسولیت اخوان سوریه را به عهده گرفتند. آنان به دلیل خشونت موجود در رژیم اشغالگر فرانسه با نام‌هایی مختلف و متفاوت از اخوان‌المسلمین، انجمن‌هایی در حلب، دیرالزور، لاذقیه، بیروت و … تأسیس کردند. این جوانان خود را با نام شباب محمد (جوانان محمد) می‌خواندند. ۲ سازمان شبهه نظامی سرایا و فتوه توسط این گروه تشکیل شد.
به دنبال اعتصاب عمومی ۱۹۴۲ لوکزامبورگ علیه اشغالگران آلمانی و بخشنامه جدیدی که جوانان لوکزامبورگی را به زور در ورماخت نام‌نویسی می‌کرد، ۲۰ نفر از اعتصاب‌کنندگان توسط گشتاپو دستگیر، به اعدام محکوم شده، و میان ۲ تا ۵ سپتامبر ۱۹۴۲ تیرباران شدند. ارنست توسن بوکسور نیز در میان آنها بود. این زندانیان سیاسی نیز در نزدیکی اردوگاه دفن کردند.