استهزاء

استهزاء به معنای تمسخر، تحقیر یا به سخره گرفتن کسی یا چیزی است. این واژه در مواقعی به کار می‌رود که فردی به طور عمدی و با نیت منفی، به دیگران یا به موضوعی خاص می‌خندد یا آن را بی‌اهمیت می‌شمارد. این عمل می‌تواند به صورت کلامی، حرکتی یا حتی در قالب نوشته‌ها و کارهای هنری باشد و معمولاً به احساسات و عزت نفس افراد آسیب می‌زند.

تفاوت با شوخی

در حالی که شوخی ممکن است به قصد سرگرمی و بدون قصد تحقیر یا آسیب زدن به دیگران باشد، استهزاء جنبه‌ای منفی دارد و به نوعی تحقیر یا انتقاد شدید از شخص یا موضوع مورد نظر را شامل می‌شود. شوخی معمولاً با نیت مثبت و برای ایجاد لحظات خوشایند به کار می‌رود، در حالی که استهزاء به دنبال خنداندن افراد از طریق تحقیر و نادیده گرفتن ارزش دیگران است.

زبان و بیان

استهزاء با استفاده از زبان کنایه‌آمیز، طعنه‌آمیز یا بی‌احترامی صورت می‌گیرد. این نوع بیان می‌تواند از طریق گفتار، نوشتار، یا حتی رفتار غیرکلامی انجام شود و معمولاً به شکل‌هایی مانند تمسخر صدا، تقلید رفتار یا استفاده از عبارات توهین‌آمیز بروز پیدا می‌کند. این نوع بیان نه تنها می‌تواند روابط اجتماعی را تحت تأثیر قرار دهد، بلکه می‌تواند به ایجاد احساس عدم امنیت و بی‌احترامی در افراد منجر شود.

لغت نامه دهخدا

استهزاء. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) خندستانی. ( مجمل اللغه ). خندستانی کردن. ( زوزنی ) ( تاج المصادر بیهقی ). بر کسی خندیدن. تمسخر کردن. ( غیاث ). جمز. ریشخند کردن. ریشخند. تهکم. طنز. فسوس. افسوس. فسوس کردن. ( منتهی الارب ). فسوس داشتن. دست انداختن. سخریه. سخریه کردن. فسوسیدن: انما نحن مستهزؤن. ( قرآن 14/2 )؛ ما فسوس میداشتیم. ( تفسیر ابوالفتوح رازی )؛ ما بمحمد و قوم او فسوس می کردیم. ( تفسیر ابوالفتوح رازی ). || ضعیف و حقیر شمردن. || انکار چیزی کردن. || مکافات فسوس دادن یا ناگاه گرفتن بر آن. ( منتهی الارب ).

فرهنگ معین

(اِ تِ ) [ ع. ] (مص م. ) بر کسی خندیدن، مسخره نمودن.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] یکی از محرّمات (که از عوامل غیبت هم به شمار می رود.) مسخره کردن و استهزاء است و شک نیست که سخریّه و استهزاء یکی از عواملی است که بسیاری از اوقات انسان های ضعیف الایمان را وادار به غیبت می کند. آیات که در قرآن سخن از استهزا به میان آورده بیشتر مربوط به حوزه عقیده و دین بوده که در آن، جبهه مخالفِ انبیای الهی، مؤمنان، وحی، آیات قرآن، احکام عبادی، معاد، پیامبران و حتی خداوند را به تمسخر گرفته و از استهزا به صورت حربه ای برای رویارویی با دین الهی بهره می جستند.
استهزاء از ریشه «ه ـ ز ـ ء» و در لغت به معنای طلب تحقیر است، با هر وسیله ای که صورت گیرد. در اصطلاح عبارت است از مسخره کردن افراد یا برخی امور با گفتار، یا کردار؛ مانند اشاره با چشم و دیگر اعضای بدن.
← اقسام استهزاء
این مفهوم در قرآن کریم با واژه های «هُزْء» و مشتقات آن ۳۴ بار و «سُخْر» و مشتقاتش ۱۶ بار به کار رفته است که بیشتر لغویان این دو واژه را به یک معنا دانسته اند. افزون بر این، واژه های «ضِحْک» به معنای خنده، و «غَمْز» به معنای اشاره با چشم و ابرو، و «هَمْز» به معنای عیب جویی در غیاب، و «لَمْز» به معنای عیب جویی در حضور و مسخره کردن با استهزاء مرتبط است. همچنین جملاتی مانند «اَصَلوتُک تَأمُرُک اَن نَترُک ما یعبُدُ ءاباؤُنا.» «اَهـذا الَّذی بَعَثَ اللّهُ رَسولا.» که به دنبال همزه استفهام آمده و با قصد تحقیر بیان شده از دیگر تعبیراتی است که در برخی موارد در استهزا به کار رفته است.
استهزاء در قرآن
آیات که در قرآن سخن از استهزا به میان آورده بیشتر مربوط به حوزه عقیده و دین بوده که در آن، جبهه مخالفِ انبیای الهی، مؤمنان، وحی، آیات قرآن، احکام عبادی، معاد، پیامبران و حتی خداوند را به تمسخر گرفته و از استهزا به صورت حربه ای برای رویارویی با دین الهی بهره می جستند. در آیاتی نیز استهزا در حوزه اخلاق مطرح شده که درآن خداوند مؤمنان را از تمسخر یکدیگر منع کرده است.، افزون بر این، در آیاتی دیگر خداوند سبک شمردن دین و نادیده گرفتن احکام الهی از جانب مسلمانان را نوعی استهزا دانسته، و آنان را از چنین برخوردی برحذر داشته است. در مجموع این آیات، قرآن ضمن بیان حکم استهزا و منشأ آن، آثار و پیامدهای این صفت مذموم اخلاقی را برشمرده و راه های مقابله با استهزاگران را به مؤمنان گوش زد کرده است.
← استهزاء از محرمات
...
[ویکی اهل البیت] مسخره کردن به قصد تحقیر، توهین یا اهدافی دیگر را استهزاء گویند.
استهزاء از ریشه «هـ - ز- ء» در لغت به معنای طلب تحقیر است با هر وسیله ای که صورت گیرد. در اصطلاح عبارتست از مسخره کردن افراد یا برخی امور با گفتار یا کردار مانند اشاره با چشم یا دیگر اعضای بدن.
این عمل بیشتر به قصد تحقیر و توهین دیگران صورت می گیرد، گاهی نیز با اهداف دیگری مانند جبران کمبود شخصیت، تقویت روحیه خود یا تضعیف روحیه دیگری انجام می شود. در مواردی نیز هدف، مجازات یا تربیت فرد یا جامعه است که در این صورت ممدوح است؛ نه مذموم.
این مفهوم در قرآن کریم با واژه های «هُزْء» و مشتقات آن 34 بار و «سُخْر» و مشتقاتش 16 بار به کار رفته است که بیشتر لغویان این دو واژه را به یک معنا دانسته اند؛ ولی برخی بین این دو تفاوت قائل شده و گفته اند: استهزا در جایی به کار می رود که شخص بدون این که کاری انجام داده باشد ریشخند شود ولی سخریه در آنجاست که به سبب کاری که انجام داده مسخره شود، افزون بر این، واژه های «ضِحْک» به معنای خنده (سوره مومنون/23،110؛ سوره زخرف/43، 47؛ سوره مطففین/ 83،29) و «غَمْز» به معنای اشاره با چشم و ابرو (سوره مطففین/83،30) و «هَمْز» به معنای عیبجویی در غیاب (همزه/104،1) و «لَمْز» به معنای عیبجویی در حضور و مسخره کردن(سوره توبه/9،58؛ سوره حجرات/49،11؛ سوره همزه/104،1) با استهزاء مرتبط است. همچنین جملاتی مانند «اَصَلوتُکَ تَأمُرُکَ اَن نَترُکَ ما یَعبُدُ ءاباؤُنا» (سوره هود/11،87)، «اَهذا الَّذی بَعَثَ اللّهُ رَسولا» (سوره فرقان/25، 41) و... که به دنبال همزه استفهام آمده و با قصد تحقیر بیان شده از دیگر تعبیراتی است که در برخی موارد در استهزا بکار رفته است.
آیاتی که در قرآن سخن از استهزا به میان آورده بیشتر مربوط به حوزه عقیده و دین بوده که در آن جبهه مخالفِ انبیای الهی، مؤمنان، وحی، آیات قرآن، احکام عبادی، معاد، پیامبران و حتی خداوند را به تمسخر گرفته و از استهزا به صورت حربه ای برای رویارویی با دین الهی بهره می جستند.(سوره یس/36، 30،...) در آیاتی نیز استهزا در حوزه اخلاق مطرح شده که در آن خداوند مؤمنان را از تمسخر یکدیگر منع کرده است (سوره حجرات/49،11)، افزون بر این در آیاتی دیگر خداوند سبک شمردن دین و نادیده گرفتن احکام الهی از جانب مسلمانان را نوعی استهزا دانسته (سوره بقره/2، 231) و آنان را از چنین برخوردی برحذر داشته است. در مجموع این آیات، قرآن ضمن بیان حکم استهزا و منشأ آن، آثار و پیامدهای این صفت مذموم اخلاقی را برشمرده و راههای مقابله با استهزاگران را به مؤمنان گوشزد کرده است.
استهزای دیگران ظلم است. قرآن در آیه 11 سوره حجرات/49 مسلمانان را از تمسخر یکدیگر منع کرده و در پایان می گوید: اگر اینان از عمل خویش توبه نکنند ظالم اند: «یاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا لایَسخَر قَومٌ مِن قَوم... و مَن لَم یَتُب فَاُولئِکَ هُمُ الظّلِمون»؛ همچنین خداوند در آیه ای دیگر استهزاگران آیات الهی را ستمکار شمرده و پیامبر را از همنشینی با آنان منع کرده است: «فَلا تَقعُد بَعدَ الذِّکری مَعَ القَومِ الظّلِمین».
افزون بر این، استهزا از منکرات است، چنان که در مورد اعمال قوم لوط آمده: «و تَأتونَ فی نادیکُمُ المُنکَرَ شما در مجالس خود اعمال ناپسند انجام می دادید» (سوره عنکبوت/29، 29) که طبق روایت پیامبراکرم صلی الله علیه و آله یکی از کارهای زشت آنان مسخره کردن مؤمنان بود. بنابراین با توجه به این که استهزا از مصادیق «ظلم» و «منکر» شمرده شده و با توجه به آیات متعددی که در آن، انسان ها از استهزای مؤمنان، آیات الهی و دین نهی شده اند و به مرتکبان این عمل وعده عذاب الهی داده شده برمی آید که استهزا ابتدا عملی حرام است که خداوند آن را قبیح و ناپسند و استهزاگران را مجرم شمرده است: «ما یَأتِیهِم مِن رَسول اِلاّ کانوا بِهِ یَستَهزِءون، کَذلِکَ نَسلُکُهُ فی قُلوبِ المُجرِمین» (سوره حجر/15، 11 ـ 12 و نیز سوره توبه/9، 65 ـ 66)؛ اما اگر به عنوان مقابله به مثل یا با هدف مجازات استهزاگران صورت گیرد با شرایط و حدودی جایز است چنان که نوح در برابر کسانی که او و پیروانش را به تمسخر گرفته بودند گفت: اگر ما را مسخره کنید ما نیز شما را مسخره خواهیم کرد: «اِن تَسخَروا مِنّا فَاِنّا نَسخَرُ مِنکُم کَما تَسخَرون» (سوره هود/11،38) برخی مفسران استهزای نوح را همان مجازات خداوند و شماتت مشرکان هنگام غرق شدن دانسته اند؛ اما گروهی دیگر استهزای نوح را به معنای حقیقی و دلیل بر جواز مقابله به مثل این عمل دانسته اند و در تعیین حد و زمان چنین استهزایی برخی گفته اند: مقابله به مثل زمانی جایز است که به عناد استهزاکننده یقین داشته باشیم و برای هدایت و توجه دادن او به اشتباه از همه راهها ناامید شویم که در این صورت نه تنها استهزا ناپسند نیست بلکه نیکو و حتی واجب خواهد بود.
[ویکی فقه] استهزاء (قرآن). استهزا به معنای مسخره کردن است.
استهزاء از ریشه «هـ ـ ز ـ ء» و در لغت به معنای طلب تحقیر است، با هر وسیله ای که صورت گیرد.
معنای اصطلاحی
و در اصطلاح عبارت است از مسخره کردن افراد یا برخی امور با گفتار، یا کردار؛ مانند اشاره با چشم و دیگر اعضای بدن که این عمل بیشتر به قصد تحقیر و توهین به دیگران صورت می گیرد و گاهی نیز با اهدافی دیگر مانند فراهم کردن زمینه خوشحالی خود و دیگران، تقویت روحیه خود و تضعیف روحیه دشمن، جبران کمبود شخصیت، ارضای روحیه دیگر آزاری و... انجام می پذیرد. در مواردی نیز هدف، مجازات یا تربیت فرد یا جامعه است که در این صورت ممدوح است؛ نه مذموم.این مفهوم در قرآن کریم با واژه های «هُزْء» و مشتقات آن ۳۴ بار و «سُخْر» و مشتقاتش ۱۶ بار به کار رفته است که بیشتر لغویان این دو واژه را به یک معنا دانسته اند؛ ولی برخی بین این دو تفاوت قائل شده اند.

ویکی واژه

بر کسی خندیدن، مسخره نمودن.

جملاتی از کلمه استهزاء

فَأَسْقِطْ عَلَیْنا کِسَفاً بفتح سین قرائت حفص است، و الکسف القطع. یقال کسفة و کسف، نظیره قوله: أَوْ تُسْقِطَ السَّماءَ کَما زَعَمْتَ عَلَیْنا کِسَفاً. و یقال کسفت له کسفة من المال ای قطعة. باقی قرّاء کسفا بسکون سین خوانند، و الکسف الجانب ای اسقط علینا جانبا من السّماء. این سخن بر سبیل استهزاء گفتند و تکذیب، هم چنان که جای دیگر گفت: فَأَمْطِرْ عَلَیْنا حِجارَةً مِنَ السَّماءِ أَوِ ائْتِنا بِعَذابٍ أَلِیمٍ.
نقلست که چون کار او عالی شد و کلمات او منتشر شد ایمه و اکابر نشابور بیامدند و وی را گفتند که ترا سخن باید گفت: که سخن تو فایده دلها بود گفت: مرا سخن گفتن روا نیست گفتند چرا گفت: از آنکه دل من هنوز در دنیا و جاه بسته است سخن من فایده ندهد و در دلها اثر نکند و سختی که در دلها مؤثر نبود گفتن آن بر علم استهزاء کردن بود و بر شریعت استخفاف کردن بود و سخن گفتن آنکس را مسلم بود که به خاموشی او دین باطل شود و چون بگوید خلل برخیزد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم