روندگی

این واژه که در زبان فارسی به معنای عمل رفتن و همچنین سرعت حرکت و چالاکی در رفتار به کار می‌رود، واژه‌ای است که ظرافت‌های گوناگونی را در خود جای داده است. این کلمه، که ریشه‌هایی در عمق واژگان کهن فارسی دارد، نه تنها به حرکت فیزیکی اشاره دارد، بلکه می‌تواند استعاره‌ای از پیشرفت، پویایی و حتی گریزناپذیری زمان باشد.

در معنای اول، به حرکت و جابجایی یک موجود یا شیء از مکانی به مکانی دیگر اشاره دارد. این حرکت می‌تواند با سرعتی مشخص و با درجه‌ای از شتاب همراه باشد. در این مفهوم، این واژه بر پویایی و جنبش تأکید می‌کند و تصویری از گشت و گذار و طی مسافت را در ذهن تداعی می‌نماید. سرعت حرکت، به عنوان یکی از مؤلفه‌های اصلی روندگی، می‌تواند نشان‌دهنده میزان کارایی، فوریت و یا حتی بی‌قراری باشد.

اما روندگی فراتر از صرف حرکت فیزیکی است و در معنای دوم خود، به چالاکی و زیرکی در رفتار اشاره دارد. این جنبه از روندگی، به هوشمندی، سرعت عمل و توانایی انطباق با شرایط در حین تعاملات اجتماعی یا انجام وظایف مربوط می‌شود. فردی که در رفتار خود روندگی دارد، فردی است که با ذکاوت و چابکی، موانع را از سر راه برداشته و با حرکاتی سنجیده و سریع، به اهداف خود دست می‌یابد. این مفهوم، گاه با مفهوم بُردن یا سبقت گرفتن نیز پیوند می‌خورد و بر توانایی غلبه بر رقبا یا شرایط دشوار دلالت دارد.

لغت نامه دهخدا

روندگی. [ رَ وَ دَ / دِ ] ( حامص ) عمل رفتن. || سرعت حرکت. چالاکی در رفتار. ( فرهنگ فارسی معین ).

فرهنگ فارسی

۱ - عمل رفتن. ۲ - سرعت حرکت چالاکی در رفتار.

جمله سازی با روندگی

استادگی حیات ندانسته است چیست ریگ روان نفس نکشد در روندگی