بالنسبه

لغت نامه دهخدا

( بالنسبة ) بالنسبة. [ ب ِن ْ ن ِ ب َ ] ( ع ق مرکب ) ( از: ب + ال + نسبة ) نسبةً. به تناسب. به نسبت. بطور نسبت و مقابله و قیاس. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ معین

(بِ نْ نِ بَ ) [ ازع. ] ( ق. ) به طور نسبت و مقابله و قیاس.

فرهنگ عمید

نسبتاً، به طور نسبت، به طور قیاس با نظایر خود.

فرهنگ فارسی

بطور نسبت و مقابله و قیاس ( بانظایر خود ) نسبه: (( بچه های برای بازی زیاد باین پارک میایند بخصوص بچه هایی که بالنسه بزرگتر هستند
به تناسب به نسبت

ویکی واژه

به طور نسبت و مقابله و قیاس.

جمله سازی با بالنسبه

فرازکومه‌ای ابری متوسط مرکب از توده‌ای از تکه‌های کوچک، بالنسبه نازک و کروی است و گاهی چنان بهم نزدیکند که لبه‌های آنها بهم وصل می‌شود.
همانند هر فن حرفه‌ای، انجام یک مصاحبه مؤثر به مهارت‌های ویژه‌ای نیاز دارد. مهارت‌های بالنسبه ملموس هستندو می‌توان آن‌ها را آموزش داد، فرا گرفت و به کار برد. به هر حال مصاحبه گر متبحر عوامل ناملموسی را به کار خواهد گرفت تا این گفت و شنود کنترل شده را قرین موفقیت سازد. قبل از توجه به مهارت‌های ویژه، کتابدار باید نظری کلی از مصاحبه به دست آورد و از تعدادی عوامل ناملموس آگاهی یابد. عوامل ناملموس شامل سبک، جداسازی مصاحبه و موفقیت است. عوامل ملموس شامل مهارت‌های غیرکلامی و مهارت‌های کلامی است.