باد نشسته

فرهنگ معین

(نِ تِ ) (ص مر. ) کسی که غرور و تکبر از سرش به در رفته.

ویکی واژه

کسی که غرور و تکبر از سرش به در رفته.

جمله سازی با باد نشسته

گیرم که سلیمان نبی را پسری بر باد نشسته ای، جهان می سپری
تو سلیمانی و زیر تو فرس تخت روان تخت از معجزه بر باد نشسته چو غبار